- شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳
- درباره دیداد
- تماس با ما
نقد و بررسی کتاب: زمینه ها، ابعاد و آثار حقوق شهروندی
تألیف: دکتر حسین شریفی طرازکوهی
ناشر: بنیاد حقوقی میزان
نویسنده:سعید رضادوست (پژوهشگر و فعّال حقوق فرهنگی)
مرزها امروزه بر خلاف گذشته، چندان آهنین نیستند. این گزاره بدان معنا نیست که راه هجوم به قلمروی دیگر، باز شده و می توان در اندیشه غارت دیگری بود. مرزها، منعطف شده اند و گاه آن قدر آغوش شان گشاده و گشوده می شود که سرزمینی به گستره جهان را پدیدار می سازند. وضعیّت پدیدار شده نیز اقتضائات خویش را به بار می آورد. اگر انسان غارنشین دیروز می توانست، چهره خویش را در مشتی آب به اندازه کف دست، به تماشا بنشیند، ابرانسان امروز بایستی در دریا بنگرد تا تصویری تمام نما از خویش داشته باشد. جهان تغییر کرده و امّا این تغییر به معنای آن نیست که جهان امروز، همان بزرگ شده جهان دیروز است. این گونه نباید تعبیر کرد که هر آن چه تا دیروز بوده، امروز نیز بر مدار خویش قرار یافته امّا در ابعادی بزرگتر. موضوع پیچیده تر از این است. بسترها تغییر یافته اند و مفاهیم جاری در آن ها نیز. امروز ما با وضعیّت تغییر پارادایم مواجه ایم.
لزوم وجود امنیّت مرکزی و مقتضای فئودالیته حاکم، پیدایش نظریّه ای متناسب با این وضعیّت را برای مفهوم دولت ایجاب می کرد. دولت می بایست، همانا اژدرهایی می بود برای بلعیدن دیگر مارهای مدّعی. همچنان که در اسطوره موسی(ع) نیز، هژمونی لازم در همین چارچوب استعاری بیان می گردد. این وضعیّت در اندیشه هابز، به لویاتان تشبیه گردید. نهنگی غول پیکر در عهد عتیق که ماهی های دیگر را فرو می بلعد. دولت در آن چنان شرایطی بایست به مثابه نهنگی می بود برای از بین بردن دیگر خرده گروه ها. دولت به عنوان گروه گروه ها ملزم بود تا خرده گروه های دیگر که به کرم روده تشبیه می شدند را از میان بر دارد. اقتدار در سلطه یکپارچه، بلامنازع و دور از دسترس تغییر قدرت حاکم، تحلیل می شد. در چنان وضعیّتی بی گمان، مفهوم شهروند آن سان که ما امروز ادراک می کنیم، امکان پدیداری نداشت. شهروند، زاییده دورانی است که حق در دو ساحت عینی و ذهنی وارد قلمرو اندیشه مردمان گردید.
«زمینه ها، ابعاد و آثار حقوق شهروندی» نگاشته دکتر حسین شریفی طرازکوهی از دو منظر واجد اهمّیّتی کم مانند است. نخست آن که تببین دانش کارانه ای که از این مفهوم در کتاب یاد شده فراهم آمده را در کمتر نوشته ای از این دست می توان جست و جو کرد و دو دیگر آن که این کتاب، حاصل سلوکی است که استاد محترم در زمینه حقوق شهروندی پیموده است و این امر از آن جهت اهمّیّت می یابد که مواجهه با حقوق شهروندی به مثابه مفهومی لوکس و آکادمیک نخواهد بود بلکه به شرایط امکان وقوع آن نیز نگاهی ژرف شده است.
پی ریزی موضوع با بحث از بنیان های نظری حقوق بشر آغازیده و با پویش تاریخی حقوق بشر در نظام ملل متّحد، پی گرفته می شود. از میان سطرهای نوشته شده در دو فصل نخست یاد شده می توان به سطرهای نانوشته ای پی برد که در فصل سوم امکان ظهور می یابد: جهان شمولی حقوق بشر. نمی توان قائل به حقوق بشر بود و به اصلی همانند کرامت انسانی که اصلی پیشاحقوقی است، باور داشت امّا جهان شمولی آن را نپذیرفت. چنان که در نخستین گزاره فصل سوم آمده، جهانی شدن، پدیده غالب و جاری زمانه ماست و صد البتّه که پس از پذیرش این مفهوم فربه، راه پیچیده و دشوار اجرایی ساختن منصفانه این حقوق جهان شمول نیز فرادید نمایان می گردد.
روشن ساختن مفهوم حقوق شهروندی و شبکه درونی آن همچون وابستگی های اجتماعی، الزامات حیات جمعی، تعهّدات اجتماعی و حدّ شمول حقوق شهروندی، فرازهایی مهم در فصل چهارم کتاب ارجمند حاضر است که آمادگی پرداختن به معنای حکمرانی و الزامات آن در دوره نوین خویش را در فصل پنجم فراهم آورده است. در دو فصل پایانی نیز امکان سنجی وقوع جامعه مدنی جهانی و به تبع آن، پیدایی شهروندی جهانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
فارغ از در انداختن پرسش هایی از این دست که چه حقوقی برای شهروند (جهانی) وضع می گردد که پیش از این در گستره حقوق بشر، مورد توجّه قرار نگرفته و اصولاً چه نیازی به تبیین چنین مفهومی وجود داشته و نسبت حقوق شهروندی و حقوق بشر چیست و مطالبه پاسخ آن از کتاب حاضر، مایلم از دریچه مفهوم امنیّت انسانی، نگاهی تحلیلی و کوتاه به آن بنگریم.
امنیّت انسانی آن چنان که امروزه در ادبیّات دانشگاهی مطرح است، نتیجهی ترکیب دو گفتمان امنیّت و توسعه بین المللی می باشد. این گفتمان پدیدارشده، خواستار توجّه به آثار سیاست های اتّخاذ شده بر افراد انسانی است. همان گونه که آیت الله دکتر مهدی حائری شیرازی نیز در کتاب فربه حکمت و حکومت متذکّر می شود، جامعه متشکّل از آحاد (: افراد) انسانی بوده و نسبت آن ها به جامعه نسبت فرد و کلّی است نه نسبت جزء به کل. در نتیجه مهم است که نگرش ما در بررسی مفهوم حقوق شهروندی به این دقیقه جلب شود.
امنیّت انسانی، می کوشد تا با قرار دادن فرد انسانی در مرکز توجّهات امنیّتی، تغیراتی عمده را در گونه تأمین امنیّت او فراهم آورد. تا پیش از این و بر اساس مکتب رئالیسم، دولت مهمترین و مرکزی ترین موضوع امنیّت بود. به این معنا که دولت به مثابه عالی ترین منبع اقتدار و گروه گروه ها بایستی مورد حفاظت قرار گرفته و امنیّتش تأمین گردد تا زیر سایه تأمین امنیّت او، مردمان نیز بهرهمند از امنیّت لازم گردند. امّا چنان که پیش از این نیز آمد، تطوّر نظریّه های دولت و پیدایی شرایط نوین، سبب ساز دوری از الگوی دولت در مفهوم ژان بُدن و هابز گردید. در نتیجه کانون توجّه امنیّت نیز امروزه نمی تواند و نباید دولت باشد. فرد انسانی، مرکز مرکزها شده و موضوع اصلی امنیّت.
امنیّت انسانی دارای چهار ویژگی است:
الف) دغدغه ای است جهانی که به هر شخصی در هر جایی مربوط می شود.
ب) عناصر آن به هم پیوسته اند و تهدید به آن در یک قسمت از جهان سایر قسمت های عالم را نیز متاثر می سازد.
ج) پیشگیری قبلی از تهدید این امنیّت، از مداخله بعدی برای برقرار ساختن آن سهل تر است.
د) فرد محور است.
چنان که دیده می شود، می توان میان مفاهیم: امنیّت انسانی، حقوق بشر جهان شمول، حقوق شهروندی و جامعه مدنی جهانی، رشته ای ناگسستنی و پیوند دهنده یافت که در راستای تبیین نگاشته دکتر شریفی طرازکوهی، بسیار کارآمد خواهد بود. هم چنان که باربارا فن تیگشتروم در باب نسبت امنیّت انسانی و حقوق بشر می نویسد: «رابطه امنیّت انسانی و حقوق بشر را نیز می توان از باب تملیکی/تقویتی ارزیابی نمود. یکی از راه های ارتباطی آن ها این است که حمایت از حقوق بشر را وسیله ای برای تضمین امنیّت انسانی دانسته و امنیّت انسانی را هدف و غایت حمایت از حقوق بشر تلقّی کنیم.»
در روزگاری که مرزهای کشورهای آن منعطف شده و گستره هر یک از آن ها می تواند به اندازه تمام وسعت جهان، گسترش یابد، مفاهیمی همچون امنیّت انسانی، حقوق شهروندی، حقوق بشر و جامعه مدنی جهانی، دغدغه ای مشترک خواهد بود که تنها با روش مشارکت مردمان در آیین حکمرانی امکان وقوع خواهند یافت. این نکته ای است که می توان تفصیل پاکیزه و دانش کارانه آن را در کتاب «زمینه ها، ابعاد و آثار حقوق شهروندی» دکتر حسین ظریفی طرازکوهی به خوانش نشست.
برای دریافت مقدمه این کتاب اینجـــــا کلیک نمایید.