نام فیلم: آرژانتین، ۱۹۸۵ (به زبان اسپانیایی)

شعار فیلم: در دسامبر ۱۹۸۳، آرژانتین پس از هفت سال دیکاتوری نظامی، دموکراسی خود را پس گرفت.

سال تولید: ۲۰۲۲

محصول: آرژانتین، آمریکا

کارگردان: سانتیاگو میتره

بازیگران: ریکاردو دارین، پیتر لانزانی، الخاندرا فلخنر و ...

مدت زمان: ۰۲ ساعت و ۲۰ دقیقه

درجه بندی سنی: بزرگسالان

امتیاز در سایت IMDB: ۷.۶ از ۱۰

ارزش تماشای فیلم برای حقوقی ها: بسیار زیاد / زیاد / معمولی / کم / بسیار کم

 

 

معرفی فیلم

فیلم سینمایی «آرژانتین، ۱۹۸۵» (Argentina, 1985) محصول سال ۲۰۲۲ شعبۀ آرژانتین استودیو آمازون است. این فیلم که در ژانرهای تاریخی، سیاسی، جنایی طبقه بندی می شود، تاکنون برندۀ ۱۳ جایزه ازجمله بهترین فیلم خارجی گلدن گلوب ۲۰۲۳ و نامزدی ۲۳ جشنواره ازجمله بهترین فیلم خارجی زبان اسکار شده است. 

 

داستان (خطر لو رفتن داستان)

فیلم «آرژانتین، ۱۹۸۵» روایتگر یکی از مهم ترین رسیدگی های قضایی در تاریخ آرژانتین است که در آن دادستان دادگاه استیناف فدرال آرژانتین، خولیو استراسرا (Julio Strassera)، و معاونش، لوئیس مورنو اوکامپو (Luis Moreno Ocampo) مسئولیت خطیر تهیۀ کیفرخواست برای فرماندهان نظامی عالی رتبه آرژانتین و بررسی اقدامات آنان در دوران حکومت نظامی را برعهده گرفتند.

داستان فیلم از جایی آغاز می شود که حکومت نظامی در آرژانتین پس از هفت سال به پایان رسیده است و رئیس جمهور آرژانتین دستور می دهد که فرماندهان سابق ارتش به جرم جنایت علیه بشریت، که در طول حکومت نظامی علیه مردم آرژانتین به وقوع پیوسته است، محاکمه شوند. از سوی دیگر، فرماندهان نظامی که خود را پیروز جنگ علیه براندازی دولت قلمداد می کردند، تنها حاضر به محاکمه در دادگاه نظامی بودند.

گفتگوی رسانه ها با مردمی که دزدیده و شکنجه شده بودند و همچنین گفتگو با خانواده های افراد ناپدید شده و کشته شده باعث افزایش فشار افکار عمومی بر ارتش شده و سرانجام، پس از گذشت هفت ماه از برقراری دولت جدید، شورای نیروهای مسلح اعلام می کند فرماندهان نظامی در دادگاه مدنی که از سوی دادگاه استیناف فدرال برگزار خواهد شد، شرکت خواهند کرد. بنابراین، مسئولیت کیفرخواست به گردن دادستان این دادگاه، خولیو استراسرا می افتد. البته شورای نیروهای مسلح اعلام می کند که با توجه به تحقیقات انجام شده، احکام دستورات و فرمان ها و روندهای نظامی که برای مقابله با براندازی بی قانون صادر شده بود، از لحاظ مضمونی و ساختاری اعتراض ناپذیر هستند. اقدامات افراطی توسط زیردستان صورت گرفته است و دادگاه باید راجع به جرائم افرادی که ادعای قربانی بودن را دارند تحقیق و روند قانونی را طی کند.

پس از قبول رسیدگی به پرونده از سوی دادگاه استیناف، شاهد تلاش های دادستان استراسرا و تیم حقوقی جوانش برای جمع آوری مستندات ارتکاب جنایت علیه بشریت توسط فرماندهان عالی نظامی و اثبات آنها هستیم که در این مسیر با چالش های متعددی روبرو می شوند.

 

پیام حقوقی فیلم

در ابتدای فیلم، شاهد هستیم که دادستان استراسرا دچار نوعی ترس و سردرگمی شده است؛ از یک سو، فکر می کند که حکومت قصد دارد از طریق یک نمایش و با استفاده از وی متهمان را تبرئه کند و در نهایت او مضحکۀ عام و خاص شود. از سوی دیگر، ترس از اعمال فشار نیروهای نظامی و در معرض تهدید قرار گرفتن خود و خانواده اش را دارد و در مکامله ای با همسرش به صراحت اعلام می کند که ترس وی را در برگرفته است. با وجود این موارد، وقتی پس از مشورت با یکی از همکاران قدیمی اش که کسوت استادی دارد و همچنین همسرش این اطمینان برای وی حاصل می شود که از فرصت به دست آمده می تواند برای برقراری عدالت، دفاع از حقوق قربانیان، و در نهایت بازگرداندن دموکراسی استفاده کند، ترس و سردرگمی خود را کنار گذاشته و بر هدفش متمرکز می شود.

در وهلۀ بعد، علی رغم فرصت کوتاهی که برای تهیۀ کیفرخواست وجود دارد، دادستان هیچگونه کمکی را از قوۀ مجریه و قوۀ قضاییه قبول نمی کند و بر استقلال دادستانی و تحقیقات تأکید می کند. به همین دلیل، دادستان خولیو استراسرا و معاونش لوئیس مورنو اوکامپو با همکاری یکی از همکاران قدیمی و باتجربۀ دادستان، تیم حقوقی جوانی را تشکیل می دهند تا در مدت پنج ماه به گردآوری ادلۀ انکار ناپذیر در رابطه با قتل، سلب غیرقانونی آزادی، ناپدیدسازی اجباری، و شکنجه افراد بپردازند و نشان دهند که این اقدامات یک نقشۀ سازمان یافته بوده که با اطلاع فرماندهان نظامی عالی رتبه صورت پذیرفته است.

تلاش برای برقراری عدالت علی رغم تمام تهدیدها و فشارهایی که وجود دارد، رد مساعدت قوۀ مجریه و قوۀ قضاییه برای حفظ استقلال و بی طرف ماندن و چگونگی مدیریت پرونده (case management) در مدت زمانی کوتاه از جمله مواردی هستند که می توان آنها را به عنوان پیام حقوقی فیلم در نظر گفت.

 

ارزش دیدن فیلم برای حقوقی ها

بدون شک فیلم «آرژانتین، ۱۹۸۵» در زمرۀ فیلم هایی قرار می گیرد که دیدن آن برای دانشجویان و فارغ التحصیلان حقوق واجب است. خطرات و چالش هایی که دادستان در مسیر تهیۀ کیفرخواست به جان می خرد و مسئولیت سنگینی که از سوی مردم آرژانتین بر روی شانه های وی گذاشته شده است به خوبی قابل درک است. برای پی بردن به ارزش بالای تماشای این فیلم، می توانید متن کیفرخواست دادستان خولیو استراسرا که خطاب به قضات دادگاه استیناف قرائت می شود و خلاصه ای از اتفاقات فیلم نیز در آن مورد اشاره قرار گرفته است را مطالعه بفرمایید:

قضات گرامی، جامعۀ آرژانتین و همچنین وجدان قضایی جهانی مأموریت عظیمی را به بنده سپردند تا در این دادگاه عدالت را طلب کنم. به دلایل عملی و فنی، مثل نبود تعریفی مشخص در قوانین داخلی که بتواند نوع جنایت دادگاهی شدۀ امروز را دقیقاً توصیف کند و ممکن نبودن بررسی یک به یک هزاران پرونده، بنده طی هفده هفتۀ احساسی تنها ۷۰۹ پرونده را ارائه دادم که اصلاً به تعداد وحشتناک قربانیانِ چیزی که می توان آن را بزرگ ترین نسل کشی در تاریخچۀ کشور ما نامید، نزدیک هم نمی شود. زمانیکه سه تن از متهمین، باری دیگر از طرف نیروهای مسلح تصمیم گرفتند دولت را بدون توجه به خواست مردم تسخیر کنند، خشونت در کشور حاکم شد. اما پس از این کودتا، واکنش دولت به چریک های برانداز چگونه بود؟ قضات گرامی، برای توصیفش تنها به سه کلمه نیاز است: وحشیانه، مخفیانه و بزدلانه. چریک ها می ربودند و می کشتند اما دولت برای مبارزه با آن ها چه کرد؟ ربایش، شکنجه و قتل در مقیاسی بی نهایت بزرگ تر؛ و بدتر از همه، خارج از هرگونه نظام حقوقی. قضات گرامی، از آن پس نیز عواقب بسیار جدی تری ظهور کرد. چند تن از قربانیان سرکوب به فعالیت های غیرقانونی گناهکار بودند؟ چند تن بی گناه بودند؟ ما هیچگاه نخواهیم فهمید و این تقصیر قربانیان نیست. زمانیکه رویۀ عادلانه حذف شد، در نظام قضایی، یک براندازی رخ داد، جای گزارشات رسمی را اتهامات و جای سئوال را شکنجه گرفت. قضاوت احکام نیز به ژست شست پایین «نِرون»ـی سپرده شد. در بین دِین های زیادی که این نظام بزدلانه به جامعۀ آرژانتین وارد کرده، یکی غیرقابل جبران است. تکرار می کنم: نبود احکام قضایی. فروگذاری یک فرمالیته نیست، موضوعی حیاتی در ارتباط با کرامت بشر است؛ مثلاً کنار گذاشتنش به این ماجرا ختم شد: شخصی بابت عضویت در «پی اِی اِف» (نیروهای مسلح پرونیست) ربوده شد؛ اما او عضو «اِی اِف پی» (فدراسیون روانپزشکان آرژانتین) بود. آیا کسی حق دارد آدریانا کالوو د لابورده را مجبور کند درازکش در صندلی عقب خودروی پلیس با دستان و چشمانی بسته بچه اش را به دنیا آورده و نتواند او را بغل کند؟ ما گردش آزادانۀ مرگ را در آرژانتین تحمل نخواهیم کرد. «تشکیلاتی وحشتناک با سرعتی آرام و پیوسته، بی اخلاقی اش را به جان ناآگاهان و بی گناهان انداخت». اینها اظهارات دریابد امیلیو ادواردو ماسرا در ۲ نوامبر ۱۹۷۶ در دانشکدۀ مکانیک نیروی دریایی بود، همان موقع در دفاتر افسران دانشکده، سِسیلیا اینه کاکابلیوس روی یک پادری افتاده بود؛ او شانزده ساله بود، به او دست بند و چشم بند زده بودند، او را به لطف اطلاعات ارائه شدۀ خواهرش که فکر می کرد یک بازجویی ساده باشد، دستگیر کردند. فکر می کرد با این کار جان خواهرش نجات پیدا می کند. سِسیلیا اینه کاکابلیوس هنوز تا به امروز پیدا نشده است. اما اجازه دهید نظریۀ جنگی که متهمین تا این حد به آن علاقمندند را بررسی کنیم؛ آیا می توان ربایش مردم بی دفاع را در زمان طلوع آفتاب توسط جانی هایی ناشناس اقدامی جنگی در نظر گرفت؟ آیا شکنجه و قتل مردم در حالی که توان مقاومت ندارند، اقدامی جنگی است؟ آیا اشغال خانه ها و گروگان گیری اقوام، اقدامی جنگی است؟ آیا نوزادان اهداف نظامی هستند؟ این رویه برای آنهایی که از آن به طور دردناک و عمیقی مطلع بودند حکم نزولی را به نقاط تاریک روح انسان داشت؛ نقطه ای که بدبختی، خواری و وحشت به اعماقی می رسد که تصور آن پیشاپیش و درک آن متعاقباً سخت است. «دانته آلیگیری» در «کمدی الهی» طبقۀ هفتم جهنم را برای اشخاص زورگو توصیف کرده است؛ برای تمام افرادی که با زور به دیگران آسیب می زنند، در همان جهنم، او رودی جوشیده و تهوع آور از خون را از آن نگون بختانی مشخص دانست که شاعر به این شکل توصیفش می کند: «اینان آن زمامداران ستمگرند که دست به جان و مال دیگران گشودند، در اینجا به خاطر جنایات و ستمگری های خویش می گریند.» قربان، به خاطر همین ها این محاکمه و احکام آن برای ملت آرژانتین مهم و لازم است؛ ملتی که با جنایاتی بی رحمانه رنجانده شده است. قساوت آنها حتی فرضیۀ مصونیت کیفری شان را به فرضیه ای هولناک تبدیل می کند. اگر شم اخلاقی آرژانتینی ها به سطوح قبیله ای سقوط نکرده باشد، هیچکس اجازه نمی دهد ربایش، شکنجه و قتل تبدیل به وقایعی سیاسی یا «تلفات جانبی در جنگ» شود. حالا که مردم آرژانتین دولت و کنترل نهادهایش را بازپس گرفته اند، من مسئولیت آن را قبول کرده و از طرفش اعلام می کنم که سادیسم یک ایدئولوژی سیاسی یا راهبرد جنگی نیست و انحرافی اخلاقی است. در این محاکمه و احکام مورد نظر بنده، ما باید صلح را با اساس یاد و خاطره برقرار کنیم، نه با فراموشی؛ با عدالت، نه با خشونت. این فرصت ماست. ممکن است آخرین فرصت نیز باشد. قضات گرامی، بنده هیچ ادعایی در ارتباط با منشأ این جمع بندی ندارم می خواهم از جمله ای که از آن خودم نیست نقل کنم زیرا قبلاً از آن تمام مردم آرژانتین شده است: قضات گرامی، «دیگر هرگز!»

 

 

اشتراک گذاری:
حقوق و ادبیات: معرفی کتاب «وداع با اسلحه» (۱۹۲۹)حقوق و سینما: معرفی فیلم «وکیل لینکلن» (۲۰۱۱)حقوق و سینما: معرفی فیلم «موریتانیایی» (۲۰۲۱)
verification
زمان ثبت
چهارشنبه 10 خرداد 1402 16:44
آقا کلا سایت جالب و متفاوتی دارید. من یک ساعتی هست دارم توی سایت می چرخم و مطالبتون رو می خونم. گفتم یه خداقوت به دست اندرکاران سایت بگم
علیرضا رحمانی