مفهوم درگیری در تئوری و عمل

 

درگیری اجتناب ناپذیر، اما نبرد اختیاری است

مکس لوکید

 

 

توجه!

۱. مشخصات اصلی ترجمۀ متن حاضر به شرح ذیل است:

“Conflict”, in: Berghof Glossary on Conflict Transformation - 20 notions for theory and practice, Berghof Foundation (ed.), 2012, pp.10-16.

۲. در زبان فارسی می توان معادل های متعددی برای واژه conflict که محور اصلی این ترجمه است در نظر گرفت از جمله درگیری، منازعه، مخاصمه، تعارض، مناقشه و کشمکش. با توجه به تعریفی که در متن اصلی از این واژه ارائه شده، بهترین معادل برای آن «درگیری» انتخاب گردید که در بعضی از قسمت ها و متناسب با فضای حاکم بر متن از «منازعه» و «تعارض» نیز استفاده شده است.

 

 

درگیری عبارت است از برخورد میان ایده ها و منافع متضاد درونی یک فرد یا میان دو نفر، دو گروه، دو دولت یا تعداد بیشتری از آنها که به طور همزمان اهداف ناسازگاری را دنبال می کنند. همانند سایر پدیده های اجتماعی، درگیری ها معمولاً پیچیده هستند و می توانند در سطوح مختلفی ظاهر شوند. بعضی از آنها در درجه اول، درون فردی و برخی دیگر بین افراد هستند و این در حالی است که درگیری در تمام لایه های جامعه وجود دارد. درگیری ممکن است یک بُعد غالباً مدنی و داخلی داشته باشد و یا در اَشکال فرا ملی و یا حتی جهانی نمایان گردد. هر درگیری پیشینه، ویژگی ها و روند خاص خود را دارد. از آنجایی که درگیری یک پدیدۀ اجتماعی است، بخشی اجتناب ناپذیر از تعامل انسان به حساب می آید. در صورتی که طرفین درگیری بر مشروعیت منافع و نیازهای مختلف همۀ بازیگران درگیر اذعان کنند، نقش درگیری به عنوان محرک تحول اجتماعی می تواند سازنده قلمداد شود. رویکردهای سازمندانه به درگیری به دنبال ایجاد یک محیط اجتماعی و سیاسی است که اجازه می دهد ریشۀ علل درگیری مورد توجه قرار بگیرد و گزینه های پایدار و غیر خشونت آمیز جایگزین شیوه های زورگویانه شوند. رویکردهای مخرب توسط طرفین درگیری اتخاذ می شوند تا اختلافات را به شکلی یکجانبه و به ضرر دیگران برطرف کنند.

مورتون دویچ درگیری را به طور بالقوه از ارزش های فردی و اجتماعی فرض می کند. سئوال بنیادین وی این است که چگونه می توان از جنبۀ تخریب کنندۀ درگیری ها جلوگیری کرد. یوهان گالتونگ درگیری را به عنوان تعقیب همزمان اهداف ناسازگار با منافع و احتیاجات متضاد دو یا تعداد بیشتری از افراد یا گروه ها تعریف می کند و بر ارتباط میان جنبه های ساختاری، رفتاری و نگرشی درگیری تأکید می کند. فردریچ گلاسل درگیری اجتماعی را به عنوان تعاملی تعریف می کند که حداقل میان دو طرف (افراد، گروه ها، دولت ها) می باشد و حداقل یک طرف درگیری، وجود تفاوت ها (تمایزها، تعارضات، ناسازگاری، و غیره) در ادراک، تفکر، تخیل، تفسیر، احساس (همدردی - گریز، اعتماد – بی اعتمادی) و خواسته ها (نیازها، آمال، مقاصد، اهداف) را نسبت به طرف دیگر درگیری تجربه می کند و در چنین مسیری این حس در آنها ایجاد می شود که عامل بالقوۀ تحقق ایده های آنها تحت تأثیر قرار گرفته است.

درگیری می تواند آشکارا از طریق رفتار و عمل باشد، یا نهان به صورتی که برای مدتی غیر فعال باقی بماند، در حالی که ناسازگاری مشخص نیست و یا به بخشی از ساختار (نظام سیاسی، نهادها، و غیره) تبدیل شده است. در درگیری های متقارن بین بازیگرانِ شبیه به هم، شرایط، منابع و ساختار احزابِ درگیر تقریباً برابر است. آنها می توانند در خصوص چگونگی مقابله با یکدگیر، با توجه به هنجارهای اجتماعی، سیاسی یا قانونیِ توافق شده سازش کنند و در نتیجه قواعد تعامل مشترک را متحول سازند. قدرت، ممکن است ماهیت سازش را تحت تاثیر قرار دهد، اما در پایان، این قابلیت اطمینان و عمل متقابل است که مورد ارزشیابی قرار می گیرد. اگرچه، تحول درگیری های نامتقارن بدون احترام گذاشتن به روابط ناهمسانِ ریشه دار امکان پذیر نیست. برای مثال، در سطح درونی دولت، درگیری های نامتقارن به دلیل وضعیت های اجتماعی نابرابر، ثروت و دسترسی نابرابر به منابع و قدرت ـ که به مشکلاتی مانند تبعیض، بیکاری، فقر، ظلم، و جنایت منتهی می شود، به وجود می آیند.

برتری یکجانبه می تواند مانعی جدی برای تعامل سازنده بین احزاب مخالف ایجاد کند. اما برای اینکه به عنوان یک قاعدۀ کلی چنین نتیجه ای گرفته شود زود است، بدین خاطر که تاریخ به ما می گوید بازیگرانِ هر دو طرف، چه خوب و چه بد، می توانند منشاء غیرمرتبط با درگیری باشند. صرف نظر از ضعف یا قدرت طرفین درگیری، همکاری سازنده میان آنها به تعامل سازنده احتیاج دارد. اگر ریشه هایی که باعث ایجاد درگیری شده اند، مورد توجه قرار نگیرند، نمی توان انتظار تحقق یافتن تحول درگیری را داشت.

 

تجزیه و تحلیل درگیری

مؤسسه صلح ایالات متحده تجزیه و تحلیل درگیری را به عنوان مطالعۀ نظام مندِ مشخصات، علل، بازیگران و روند درگیری تعریف می کند. این موضوع، اولین گام تحول درگیری و صلح سازی بوده و در راستای ایجاد مسیر تحول، تحقیقی دقیق بر عامل درگیری نهان انجام می دهد. تجزیه و تحلیلِ مستمر نیاز به شناسایی ریشه ای علل درگیری دارد، که گاهی اوقات این تجزیه و تحلیل، در اَشکالِ نامحدودِ مدیریت درگیری پنهان باقی می ماند. پویایی درگیری و الگوهای ارتباط به اندازه اجزای تجزیه و تحلیل درگیری مهم هستند.

 

تشدید درگیری ها

هر چه تنش ها عمیق تر باشد، مبارزات خشن تر و از این رو کنترل درگیری سخت تر می شود. همانطور که فردریش گلاسل اشاره کرده است، تشدید درگیری در یک سلسله مراحل رخ می دهد و مداخلۀ مؤثر باید مطابق با مرحلۀ مربوطه صورت پذیرد. مدل نُه مرحله ای وی در رابطه با تشدید درگیری، به عنوان ابزار تشخیصی برای آگاه ساختن مردم نسبت به روند درگیری مفید است. آگاهی از اقدامات بالقوه و ضروری باعث مقابله با خطر تشدید درگیری می شود.

درگیری ها چند وجهی و چند لایه هستند. درگیری هایی وجود دارند که بر سر منافع، نیازها، ارزش ها و هویت هستند. در درگیری با تنش های ظاهری، مانند درگیری های سیاسی – قومی، اغلب علت های اصلی پنهان می شوند. قومیت یا فرهنگ لزوماً به ایجاد یک درگیری منجر نمی شود، اما هر دو باعث ایجاد سطوح تأثیر گذار تشکیل جامعه و تعیین هویت میان همراهان اجتماعی می شوند. درگیری های بسیار عمیق به بخشی از حافظۀ جمعی تبدیل می شوند و در نتیجه معمولاً در برابر تحول مقاوم تر هستند.

نقش جنسیت در ایجاد و تحول درگیری نیز نیاز به فهم عمیق تری دارد. معمولاً زنان فقط به عنوان قربانیان اصلی جنگ و مخاصمه دیده می شوند. اما این دیدگاه بیش از حد ساده است: در حالیکه زنان غالباً نقش مهمی را در برقراری صلح و تحول اجتماعی بازی می کنند، اما آنها همچنین ممکن است به عنوان متجاوزان، سربازان، رزمندگان و یا سیاست مدارانی که مسئول تصمیم گیری در مورد مداخلات نظامی و جنگ هستند، عمل کنند. پتانسیل آنان به عنوان محرک سازنده و مخرب در تغییرات اجتماعی همچنان تحت بررسی قرار دارد و در اغلب موارد نادیده گرفته می شود.

 

 

دربارۀ مترجم

علیرضا رنجبر، دانش آموختۀ حقوق بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی است. حقوق بین الملل سرمایه گذاری و حقوق حل و فصل اختلافات بین المللی از حوزه های مورد علاقۀ مطالعاتی و پژوهشی وی در حال حاضر به حساب می آید. علاوه بر حوزه های مذکور، سازمان ملل متحد، صلح و امنیت بین المللی، حقوق بین الملل بشردوستانه، حقوق جنگ در فضای سایبر و مصونیت دولت از دیگر حوزه هایی هستند که وی به آنها علاقمند بوده و دارای تألیفاتی نیز در زمینه های پیش گفته می باشد. وی مؤسس سایت دیدبانان دادگستر (دیداد) است و در حال حاضر به عنوان مدیر و سردبیر این سایت مشغول به فعالیت می باشد. همکاری با مرکز امور حقوقی بین المللی ریاست جمهوری به عنوان مشاور حقوقی و فعالیت داوطلبانه در انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد و موزۀ صلح تهران ازجمله دیگر سوابق علمی ایشان است.

 

 
 
اشتراک گذاری:
ملاحظاتی بر استعمال مفاهیم «دموکراسی» و «دموکراتیک» در جامعه بین المللیراهکارهای بالقوه اقلیمی در دیوان آمریکایی حقوق بشرمیراث استعماری جرم دزدی دریایی
verification