مروری بر مفاهیم صلح، صلح سازی، برقراری صلح و صلح بانی

زیبایی صلح در تلاش گروهی برای یافتن راه حل است

دخا ابراهیم عبدی

 

 

توجه!

مشخصات اصلی ترجمۀ متن حاضر به شرح ذیل است:

“Peace, Peacebuilding, Peacemaking”, in: Berghof Glossary on Conflict Transformation - 20 notions for theory and practice, Berghof Foundation (ed.), 2012, pp.59-64.

 

 

صلح (Peace)

آیا می توان تعریفی از صلح ارائه کرد؟ در بحث هایی که پیرامون تعریف صلح انجام می شود، تمایز بین صلح منفی و صلح مثبت که از سوی یوهان گالتونگ مطرح شد، مورد قبول اکثریت قرار گرفته است. صلح منفی به عنوان عدم وجود جنگ یا خشونت فیزیکیِ مستقیم توصیف شده است؛ در حالیکه صلح مثبت شامل افزایش عدالت اجتماعی و ایجاد فرهنگ صلح در میان مردم (درون آنها) و سراسر جوامع نیز می شود. اصلی ترین انتقاد وارد بر صلح مثبت آن است که از شفافیت مفهومی برخوردار نیست. با این حال، بیشتر صاحب نظران در خصوص اینکه صلح یک فرایند پیچیده، طولانی مدت و چند لایه است، اتفاق نظر دارند. در چنین فرایندی است که مشخص ساختن گام هایی به سوی صلح و اتخاذ اقداماتی که موجب کاهش خشونت و افزایش عدالت است، ممکن می شود. چند لایه بودن صلح به این معنی است که صلح تنها مسئله ای مربوط به دیپلمات ها نیست بلکه وظیفه ای بر دوش بازیگران درتمام سطوح جامعه است.

برای رسیدن به صلح حداقل به سه گام اساسی احتیاج است:

اول، باید تصویر (روشنی) از صلح ارائه شود. مفهوم صلح در سطح فردی تفاوت بسیاری با مفهوم صلح در سطح بین المللی (یا صلح بین المللی) دارد؛ پژوهشگران، سیاستمداران و هنرمندان، هر یک این واژه را در معانی متفاوتی مورد استفاده قرار داده و تفاسیر مختلفی بر اساس فرهنگ از آن ارائه می دهند. در برخی از جوامع، واژۀ «صلح» ممکن است به موجب تجربۀ ظلم و ستمی که به نام صلح بر آنها تحمیل شده، یادآور ناخشنودی و رنجش باشد. بنابراین، تعاریف صلح، بر اساس محتوی خاص ارائه می شوند. گسترش دیدگاه های متداول از صلح یکی از جنبه های مهم فرآیند صلح است.

دوم، مشخص ساختن شرایط صلح (با نگاهِ حاکم کردن این شرایط) در یا بین جوامع ضروری است. دیتر سِنگاس، در تحلیل خود از ظهور تاریخی صلح در میان جوامع غربی، شش شرط اساسی را برشُمرده است: انحصارِ قدرت، حاکمیت قانون، استقلال و کنترل موثر، مشارکت دموکراتیک، عدالت اجتماعی و فرهنگ سازندۀ تعارض («تمدن شش گوش»). اینکه این شرایط چگونه یا تا چه گستره ای می توانند برای تحول در جوامع غیر غربی مفید باشند، باید به دقت مورد ارزیابی قرار بگیرد. صلح همچنین متمایل به شکنندگی است. حتی در جوامع غربی، عدم توسل به جنگ را نمی توان ضمانت کرد. بنابراین، صلح به توجه و پشتیبانی پایدار و دائمی احتیاج دارد.

سوم، تطبیق واقعیت های کنونی در جوامع مذکور با تصویر صلح به منظور پیدا کردن آنچه که مفقود است، ضروری است. طیف گسترده ای از راهبردها و روش ها برای ایجاد، نگهداری یا ساختن صلح در سطوح بازیگران مختلف مورد استفاده قرار گرفته اند.

بنا بر گفتۀ جان پائول لیدرچ، این بازیگران می توانند در سه دسته قرار بگیرند. دستۀ اول گروه رهبران عالی رتبه که از رهبران نظامی، سیاسی و مذهبی با قدرت دید بالا تشکیل شده اند. دستۀ دوم در برگیرندۀ رهبران میان رده همچون دانشگاهیان، روشنفکران و شخصیت های مذهبی است. ارتباط نزدیک آنها با مقامات رسمی دولتی به آنها اجازۀ اثرگذاری بر تصمیمات سیاسی را می دهد. با شهرتی که آنها دارا هستند، از سوی گروه پایین تر نیز مورد احترام قرار می گیرند. گروه سوم شامل جوامع محلی و رهبران بومی است که با اثرات خشونت بر جمعیت های بزرگ به خوبی آشنا هستند.

گاهی اوقات از جمعیت نیز به عنوان یکی از بازیگران در سطح چهارم یاد می شود. تلاش های صلح سازانه می تواند بوسیلۀ بازیگران در تمام سطوح و در طول مسیرهای مختلف بر عهده گرفته شود.

 

صلح سازی (Peacebuilding)

در دستورالعملی برای صلح که از سوی دبیرکل اسبق سازمان ملل متحد، پطرس غالی، در سال ۱۹۹۲ تهیه شده بود، صلح سازی به عنوان  سازوکار اصلی برای تضمین صلح در وضعیت های پس از جنگ توصیف شده است. به طور کلی تر، به عنوان یک  سازوکار پیشگیرانه، صلح سازی می تواند در تمام سطوح درگیری و همچنین در جوامع نسبتاً صلح دوست اعمال شود. صلح سازی تمام فعالیت هایی که هدف ترویج صلح و غلبه بر خشونت در یک جامعه را دنبال می کنند، تحت پوشش قرار می دهد. اگرچه بیشتر فعالیت هایی که در گروه های ۲ و ۳ هستند از طرف بازیگران جوامع مدنی انجام می شوند، اما استقرار روابط در مسیر اول، برای تحول پایدارِ جوامع، اساسی تلقی می شود. در حالیکه بازیگران (نمایندگان) خارجی می توانند تسهیل گر و حمایت کنندۀ صلح سازی باشند، اما در نهایت صلح سازی باید توسط بازیگران داخلی هدایت شود، که اغلب (به عنوان) مأموران تغییرات صلح شناخته می شوند؛ این فرآیند نمی تواند از خارج تحمیل شود. بعضی از صلح سازان که با سازمان های بین المللی و غربی کار می کنند به دلیل بروکراسی زیاد، کوتاه بودن فعالیت هایشان و وابستگی اقتصادی به حامیان مالی دولتی و به تبع پاسخگو بودن به آنها و نه به مردم، مورد انتقاد قرار گرفته اند. بنابراین به نظر می رسد تقویت وضع موجود به جای فراخوانی برای یک تحول عمیق، ناشی از بی عدالتی ساختاری است؛ برای مثال، این امر توسط بحث هایی که در سری کتاب های گفت و گوی برهوف صورت گرفته است، برجسته شده است. بنابراین صلح سازیِ متحول شده احتیاج دارد تا موضوعات مربوط به عدالت اجتماعی را مورد خطاب قرار دهد و به اصول مشارکت، چندجانبه بودن و شمولیت، احترام بگذارد. صلح سازی بر این اعتقاد استوار است که درگیری های خشونت آمیز خود به خود با امضای پیمان صلح یا به کار گیری نیروهای صلح ساز پایان نمی پذیرند. این یک ابزار پاسخ سریع نیست بلکه یک فرایند کاری ادامه دار بلند مدت است که در برگیرندۀ سه بُعد زیر است:

تغییر ساختارهای متضاد یکی از عناصر اساسی برای صلح پایدار تلقی شده است. عناصر مهم آن شامل اقدامات دولت ساز و دمکراسی سازی، اصلاح ساختارهایی که به بازتولید درگیری می انجامد (برای مثال سیستم آموزشی)، اقتصاد و توسعۀ پایدار، عدالت اجتماعی و حقوق بشر، قدرتمند ساختن جامعۀ مدنی و روزنامه نگاری سازنده می شود.

تقویت روابط میان طرف های درگیری بخش جدایی ناپذیر صلح سازی به منظور کاهش اثرات دشمنی های مربوط به جنگ و تخریب ارتباطات میان طرف های مخاصمه است. برنامه های آشتی، اعتمادسازی و برخورد دوستانه با اهداف گذشته به منظور تحول روابط آسیب دیده است. آنها با تأثیرات غیر مادی بر خشونتِ درگیری ها اثر می گذارند.

تغییر رفتارها و عادت های اشخاص سومین بُعد صلح سازی است. این بُعد به معنای تقویت ظرفیت های صلح اشخاص، شکستن تابوها، تقویت گروه های محروم قبلی، التیام بخشیدن زخم های جسمی و روحی باقیمانده از جنگ است. یکی از روش های معمول مورد استفاده برای تقویت ظرفیت صلح اشخاص، آموزش اقدامات غیر خشن به مردم و حل درگیری است. بسیاری از اقدامات صلح سازی بوسیلۀ ادغام راهبردهایی که تمام ابعاد صلح سازی را در بر می گیرد (برای مثال گردهم آوردن طرف های درگیری قبلی برای کار کردن بر روی تقویت وضعیت اقتصادی و بنابراین تغییر طرز فکر اشخاص) به دنبال داشتن تأثیری بزرگتر هستند.

اگرچه، بازیگران و سازمان های صلح ساز همچنان در تلاش هستند تا کار خود را موثرتر نشان دهند با این هدف که در سطح جامعه به صلح برسند. بنابراین، تنوع دادن گسترده به رویکردهای صلح سازی، دارای این اهمیت است که شناخته شوند، دسته بندی شوند و منتشر شوند و به عنوان بهترین روش های تمرین به منظور ساختن فرصت های آموزشی برای صلح سازان حال و آینده مورد توجه قرار گیرند.

 

برقراری صلح (Peacemaking)

واژۀ برقراری صلح به طور معمول به تلاش های دیپلماتیک برای پایان بخشیدن به خشونت میان طرف های درگیری و دستیابی به یک موافقتنامۀ صلح اشاره دارد. موافقت نامه های صلح بین المللی و ملی ممکن است در برگیرندۀ تعهدات یا مقررات پایان بخش، نسبت به وضعیت آیندۀ طرف های درگیری باشند. همانطور که در منشور سازمان ملل متحد بیان شده است، راهبردهای برقراری صلح از مذاکره، میانجیگری و مصالحه تا داوری و حل و فصل قضائی را در بر می گیرد. گاهی اوقات تحریم های اقتصادی یا حتی مداخلات نظامی به منظور پایان دادن به استفاده از نیروی نظامی در یک درگیری به عنوان بخشی از فرایند برقراری صلح تلقی شده است. سازمان های جامعۀ مدنی (نهادهای غیردولتی) درگیر در برقراری صلح، غالباً بر راهبردهای غیر خشونت آمیز همچون مذاکره و میانجیگری تکیه می کنند.

 

صلح بانی (Peacekeeping)

در مفهوم متداول واژۀ صلح بانی به معنای بکارگیری نیروهای نظامی به منظور ایجاد یک منطقۀ بی طرف (جدا کننده) بین دشمنان، به منظور ایجاد یک موافقتنامۀ آتش بس و نظارت بر فرایند صلح در جامعۀ پس از جنگ است. متداول ترین نمونه از این دست، عملیات های صلح بانی هستند که بر عهدۀ سازمان ملل متحد گذاشته شده است. فعالیت هایی که تحت عنوان صلح بانی اختیارنامه آنها صادر می شود، به طور مداوم گسترده تر شده اند و این روزها حتی اقدامات متعدد صلح سازی پس از جنگ را نیز در بر می گیرند. بعضی از سازمان های جوامع مدنی (نهادهای غیردولتی) «شهروندان صلح بان» غیر مسلح را به عنوان نیروهای مکمل برای صلح بانان نظامی از طریق موافقتنامه های نظارت بر آتش بس یا فراهم ساختن همراهی برای پشتیبانی و حمایت آموزش می دهند.

 

 

دربارۀ مترجم

علیرضا رنجبر، دانش آموختۀ حقوق بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی است. حقوق بین الملل سرمایه گذاری و حقوق حل و فصل اختلافات بین المللی از حوزه های مورد علاقۀ مطالعاتی و پژوهشی وی در حال حاضر به حساب می آید. علاوه بر حوزه های مذکور، سازمان ملل متحد، صلح و امنیت بین المللی، حقوق بین الملل بشردوستانه، حقوق جنگ در فضای سایبر و مصونیت دولت از دیگر حوزه هایی هستند که وی به آنها علاقمند بوده و دارای تألیفاتی نیز در زمینه های پیش گفته می باشد. وی مؤسس سایت دیدبانان دادگستر (دیداد) است و در حال حاضر به عنوان مدیر و سردبیر این سایت مشغول به فعالیت می باشد. همکاری با مرکز امور حقوقی بین المللی ریاست جمهوری به عنوان مشاور حقوقی و فعالیت داوطلبانه در انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد و موزۀ صلح تهران ازجمله دیگر سوابق علمی ایشان است.

 

 

 

اشتراک گذاری:
ملاحظاتی بر استعمال مفاهیم «دموکراسی» و «دموکراتیک» در جامعه بین المللیراهکارهای بالقوه اقلیمی در دیوان آمریکایی حقوق بشرمیراث استعماری جرم دزدی دریایی
verification
زمان ثبت
پنجشنبه 27 آبان 1400 07:52
درود بر آقای رنجبر عزیز
به شخصه درک این مفاهیم و تمایز و تفکیک میان آنها برای بنده بسیار سخت بود و همیشه آنها را جای یکدیگر بکار می بردم. بابت انتخاب و ترجمه متن سپاسگزارم
ادیب