- چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳
- درباره دیداد
- تماس با ما
مقدمه
معنا، ماهیت و تقسیم بندی هنر و آثار هنری، به اندازه وسعت تاریخی مقولۀ هنر، از دیرباز با بحث و مناقشه های بسیاری همراه بوده که شرح تفصیلی آن، به جهت جلوگیری از اطالۀ کلام از حوزۀ این نگارش خارج است. به صورت کلی، اصل و ریشۀ هنر در زبان فارسی به سانسکریت باز می گردد و با لفظ سونِر و سونِره که در اوستایی و پهلوی به صورت هونر و هونره است، به معنی نیک مردی و نیک زنی هم ریشه است. مؤلفه های آثار هنری عبارتند از: موضوع، فرم و محتوا. لذا در نوشته هایی که با حذف یا غفلت از موضوع، صرفاً صحبت از شکل و محتوا است، موضوع بخشی از محتوا یا شکل تلقی گردیده است. علاوه بر جنبه های فوق الذکر، در دهه های اخیر مقولۀ هنر و آثار هنری علاوه بر جنبه های خلاقیت و انسانی، جنبه های اقتصادی و تجاریِ قابل ملاحظه ای را نیز در بازار کسب و کار به خود اختصاص داده است. به عنوان مثال، اخیراً تابلو نقاشی Salvator Mundi لئوناردو داوینچی به ارزش ۴۵۰ میلیون دلار به فروش رفته است و پیش بینی می شود ارزش این قبیل آثار در سال های آتی تا یک میلیارد دلار هم قیمت گذاری شود. بدون شک این حجم از مبادلات مالی در حوزۀ هنر، به اهمیت حقوق مرتبط با این حوزه بیش از پیش افزوده است. در حقوق ایران نیز، موضوع تخصصی «حقوق هنر» که مشخصاً همۀ حوزه های هنر هشتگانه را در بر می گیرد، در حال حاضر مغفول مانده است و خلاء آن بیش از هر زمان دیگری احساس می شود.
حل و فصل اختلافات هنری آمیزه ای از چند گرایش مختلف ازجمله حقوق مالکیت فکری، داوری و روش های جایگزین حل و فصل اختلاف و حقوق کیفری است؛ این امر سبب شده تا حقوق هنر در زمرۀ مطالعات میان رشته ای قرار گیرد. امروزه پیچیدگی اختلافات و لزوم تحقق اصل سرعت در دنیای معاملات تجاری، وجود افراد متخصص به موضوع اختلاف و به بیان کلی تر تخصص گرایی را بیش از هر زمان دیگری برجسته کرده است. این ضرورت منجر به تأسیس دیوان های تخصصی نظیر دیوان داوری ورزش، و دیوان داوری حقوق بشر در کسب و کار شده و در همین راستا بحث ساز و کار های جایگزین حل و فصل اختلاف از جمله داوری و میانجیگری و ایجاد مؤسسات تخصصی نیز بیش از پیش مطرح شده است. این موضوع در عرصۀ حل و فصل اختلافات فرهنگی و هنری هم نمود پیدا کرده است، با این توضیح که در موضوعات مرتبط با حل و فصل اختلافات مربوط به حقوق هنر، دیوان داوری هنر در این خصوص تأسیس و پیشگام شده است. این دیوان با تدوین قواعد نوین و به روز خود که بازتاب روح جمعی حاکم بر دنیای حقوق هنر است، گامی در جهت تحقق هدف غایی داوری که همان حل و فصل اختلاف و نیل به نتیجه ای انصاف محور و عادلانه با تکیه بر تخصص و قانون است، برداشته است. این همان جایی است که بحث اصلی نوشتار حاضر آغاز می شود.
در سال ۲۰۱۸، با همکاری موسسه داوری هلند و مؤسسه اصالت آثار هنری، اولین دیوان تخصصی جهت رسیدگی به دعاوی هنری با عنوان «دیوان داوری هنر» (Court of Arbitration for Art (CAfA) ) بنیان نهاده شد، که این گام خود نقطۀ عطفی در تاریخ حقوق هنر قلمداد می شود. از جمله اختلافات رایج هنری قابل طرح در دیوان مورد نظر بدین شرح است: «اختلافات راجع به اصالت آثار هنری»، «نقض قوانین و مقررات حق تکثیر»، «حقوق تبعی ناشی از فروش مجدد برخی آثار هنری»، «حق تقدم در مالکیت آثار هنری»، «وام های تجاری»، «قراردادهای بیمه ای» و غیره.
پیشینۀ حل و فصل اختلافات هنری
با تجزیه و تحلیل دقیقِ رویکردهای موجود در نظام های مختلف قضایی نسبت به حل و فصل اختلافات هنری، نواقص و کاستی های فراوانی در روند رسیدگی های قضایی مشاهده می شود. بهترین شاهد مثال برای این مسئله، پروندۀ plough است، که از آن به عنوان طولانی ترین پروندۀ تاریخ حقوق هنر – که در حال حاضر هم روند رسیدگی آن ادامه دارد – یاد می شود. این پرونده ناظر بر جعل و فروش چندین تابلو نقاشی تقلبی است. پروندۀ مزبور به طور وضوح حاکی از عدم صلاحیت کافی قضات، وکلا و کارشناسان قضایی در خصوص تعیین اصالت آثار هنری و بررسی ادله مربوطه است. از سوی دیگر، عدم وجود وصف محرمانگی در جریان رسیدگی به پرونده و تخصص کافی در رسیدگی های قضایی کلاسیک به دعاوی مربوط به آثار هنری، می تواند اعتبار آثار هنری را نیز خدشه دار نماید. افزون بر این، در پروندۀ Greenberg Gallery, Inc. v. Bauman، ضرورت به کارگیری کارشناس متخصص به آثار هنری جهت احراز اصالت آثار به روشنی قابل استنباط است با این توضیح که رأی نهایی دادگاه با نظر کارشناس متخصص به عرف حاکم بر بازار (مارکت) هنری مغایرت داشت. اگر چه در پروندۀ مذکور، در نهایت دادگاه به اصالت اثر هنری رأی داد؛ با این حال، با توجه به اذعان نظر کارشناس در خصوص جعلی بودن آن و اعتبار نظر کارشناسی، این اثر هنوز به فروش نرفته است. همچنین عدم وجود کارشناس متخصص در پروندۀ Peter Doig هم کاملاً مشهود بود. نقایص و کمبودهایی که پیشتر بدان اشاره شد، پروندۀ Art case Looted را که مربوط به تابلو نقاشی Woman in Gold بود، پس از عدم حصول نتیجه در دادرسی های کلاسیک، به داوری ارجاع داد.
علاوه بر محدودیت های ساز و کار های قضایی در نظام مند سازی حل و فصل این قبیل اختلافات می توان این موضوع را از بُعد دیگری نیز تحلیل نمود. در واقع، می توان نگاهی اجمالی به مزایای روش های فرا قضایی از جمله داوری و میانجیگری در حل و فصل اختلافات هنری کرد. به طور کلی آنچه طرفین اختلافاتِ مربوط به آثار هنری را به داوری سوق می دهد، ویژگی های خاص این ساز و کار از جمله محرمانگی، انعطاف پذیری، سرعت در حل و فصل اختلاف و وجود کارشناسان متخصص این حوزۀ خاص است. قواعد داوری و میانجیگری دیوان داوری هنر نیز با هدف کسب رضایتمندی اصحاب هنر در حل و فصل اختلافات هنری به روش تخصصی تدوین یافته است.
در خصوص اختلافات حقوق هنری و فرهنگی، لازم است به ابتکار عمل سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO) در رابطه با تخصیص مرکز حل و فصل اختلافات مربوط به حقوق مالکیت فکری (از طریق داوری و میانجیگری) از جمله دعاوی مربوط به هنر و میراث فرهنگی اشاره نمود.
با عنایت به عدم توجه کافی به مقولۀ حل و فصل اختلافات هنری، دیوان داوری هنر توانسته است با مرتفع ساختن کمبودهای پیش گفته و ارائۀ راه حل خارج از ساز و کار دادرسی کلاسیک، توجه جامعۀ بین المللی را به طور فزاینده ای جلب نماید. البته میزان اقبال این دیوان را در عمل باید در بازار هنر و همچنین در دنیای داوری تجاری بین المللی در آینده ای نزدیک سنجید.
مهم ترین ویژگی های قواعد داوری CAfA
دیوان داوری هنر با عنایت به ماهیت خاص دعاوی و اختلافات مربوط به حقوق هنر و مالکیت فکری با همکاری مرکز داوری هلند به تدوین قواعد منحصر به فردی پرداخته است. این قواعد متشکل از ۶۲ ماده بوده و در فصول مختلف با باب های مربوط به آن به تنظیم شده است. در این قسمت از نوشتار حاضر، به اختصار به تبیین ویژگی های خاص این مجموعه قواعد می پردازیم.
الف) وجود پنل تخصصی داوران
بارزترین ویژگی دیوان داوری هنر با منطق پیدایش این دیوان عجین است. لزوم تخصص گرایی و همچنین پیچیدگی اختلافات هنری مستلزم وجود داوران متخصص به حقوق هنر، مالکیت فکری و حقوق رقابت است. این پنل تخصصی متشکل از وکلای بین المللی متبحر در دعاوی مربوط به حل و فصل اختلافات هنری و داوری بین المللی است که همین موضوع نمایانگر موقعیت ویژه و لزوم تخصص گرایی در این حوزه از حقوق است. به طور مثال، در اختلافات مربوط به اصالت آثار هنری، احراز اصل یا تقلبی و جعلی بودن یک اثر هنری در قابلیت خرید یا فروش آثار هنری تأثیر گذار خواهد بود و در واقع عدم آشنایی کافی هیئت داوران با مباحث شاذ حقوق هنر می تواند به صدور رأی نادرست و در نتیجه خسارت های گزاف منجر گردد. بدین منظور، داوران CAfA از بین فهرستی مشخص و محصور به داورانی که خود دیوان آنان را برگزیده، برای هر پرونده انتخاب می شوند. با وجود این، وفق مادۀ ۱۱ قواعد داوری، با احراز دلایل قانع کننده و رضایت دیوان داوری، طرفین می توانند افرادی خارج از پنل تخصصی هم به عنوان داور برگزینند. انتقادی که به این قسمت از مادۀ مذکور وارد است ابهام در عبارت «دلایل قانع کننده» و شرایط آن و نحوۀ احراز این شرایط است که به طور مشخص تعریف نشده و این مسئله را در هاله ای از ابهام قرار داده است. این امر در عمل می تواند در روند انتخاب داور میان طرفین اختلال ایجاد نماید. فارغ از این انتقاد، به نظر می رسد فهرست داوران متخصص به جهت اهمیت موضوعی و ویژگی خاص حوزۀ آثار هنری است و ارتباطی با ایجاد محدودیت در آزادی ارادۀ طرفین جهت انتخاب داوران ندارد و بالعکس به منظور حفظ حقوق طرفین است. ضمن اینکه وجود فهرست مزبور به طرفین در تصمیم گیری منطقی به منظور انتخاب داوران متخصص کمک قابل توجه ای می کند. شایان ذکر است، در مجموعه قواعد داوری CAfA، ارزش مادی اثر هنری بر تعداد داوران و ترکیب هیئت داوری تاثیرگذار است.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که ویژگی وجود فهرست و پنل مشخص داوران متخصص در دیوان داوری ورزش نیز مطرح شده است.
ب) وجود کارشناسان متخصص
از دیگر ویژگی های قواعد داوری CAfA لیست کارشناسان متخصص برای رسیدگی به جنبه هایی خاص از مسایل حقوقی مربوط به اختلافات هنری است که به جهت پیچیدگی و تخصصی بودن ماهیت آثار هنری، دیوان فهرست کارشناسان متخصص را در قواعد خود گنجانده است. بر اساس مادۀ ۲۸ قواعد دیوان، نظر کارشناسان متخصص منصوب از جانب طرفین در خصوص ماهیت و اصالت آثار هنری ملاک عمل برای هیئت داوری قرار خواهد گرفت. این ویژگی از بروز تعارضات احتمالی آینده میان نظر کارشناسان جلوگیری نموده و روند بررسی مستندات و مدارک را با سهولت بیشتری همراه خواهد ساخت.
ج) محرمانگی
با توجه به اینکه محرمانگی از موضوعات بسیار مهم و بنیادین در اختلافات هنری و به طور کلی بازار هنر به حساب می آید، دیوان داوری هنر به موضوع مذکور برای جلوگیری از عدم افشای اسرار هنرمندان و انتشار گسترده و نابجای آن در سطح عموم، در مواد ۶، ۱۳ و ۵۱ پرداخته است. به طور مثال، موسسۀ داوری هلند آرای صادره خود را بدون ذکر نام و مشخصات دقیق طرفین (به طور ناشناس) در یک مجلۀ داوری با نام Tijdschrift voor Arbitrage منتشر کرده و در اختیار عموم قرار می دهد. این در حالی ست که هویت اثر هنری مورد اختلاف در رای مذکور قابل افشا است. این موضوع از نگاه نگارندگان راه حلی میانه در جهت حفظ تعادل میان لزوم رعایت محرمانگی - به عنوان عنصر کلیدی در داوری بین المللی - و ملاحظات خاص حاکم بر بازار آثار هنری تلقی می شود. تدابیری از این قبیل، برای افراد ثالث خارج از جلسۀ رسیدگی داوری نیز حایز اهمیت است، چرا که با انتشار رأی به روش مذکور، از مواردی همچون جعل و تقلب در آثار هنری جلوگیری کرده و از تجدید به گردش در آمدن دوبارۀ این آثار به نوعی جلوگیری به عمل می آید.
د) موارد متفرقه
قواعد داوریCAfA ، بدون شک موجب افزایش کارایی و بالارفتن دقت در جریان رسیدگی به پرونده می شود. به طور مثال، با درخواست یکی از طرفین، بازرسی فیزیکی از اثر هنری مورد مناقشه به راحتی امکان پذیر است. موضوع بازرسی محلی اثر هنری در مادۀ ۳۰ قواعد قید شده است. در خصوص ضرورت رسیدگی فوری به اختلافات هنری و اتخاذ اقدامات احتیاطی، مرکز آیین رسیدگی فوری را در این قواعد درج کرده است. موضوع رسیدگی اختصاری که برگرفته از مادۀ ۱۴ قواعد داوری موسسه داوری هلند است، در مادۀ ۳۶ دیوان داوری هنر نیز نمود پیدا کرده که در معدود مراکز داوری با اختلافات جزیی مورد شناسایی قرار گرفته است.
فرجام
در نهایت، آن چه می توان از این نوشتار برداشت کرد آن است که، قواعد دیوان داوری هنر بدون شک دربرگیرندۀ ابتکار های عملی بسیار درخشانی در خصوص حل و فصل اختلافات مربوط به حقوق هنر است. همان طور که پیش از این اشاره شد، وجود فهرست مشخص داوران و کارشناسان متخصص به مسایل حقوق هنر و هنرمندان، یکی از برجسته ترین ویژگی های این دیوان به شمار می رود.
به هر حال، باید دید در آینده دیوان داوری هنر چگونه موجب تغییر و تحول در بازار هنری می شود و روند جذب این داوران و کارشناسان از سوی مرکز چگونه مدیریت خواهد شد. از نگاه نگارندگان، چنانچه فرهنگ سازی کافی در میان وکلا، جامعۀ هنرمندان، دانشگاهیان و تجار صورت گیرد، دیوان داوری هنر می تواند انقلابی در دنیای حقوق هنر برپا نموده و به آرمان های متعالی آثار هنری و حقوق هنرمندان جامعۀ عمل پوشاند.
اگر علاقه مند به تجزیه و تحلیل بیشتری از موضوعات فوق هستید، مقاله نگارندگان در مجله داوری بین المللی آمریکا (دانشکده حقوق دانشگاه کلمبیا) در این خصوص را از اینجـــا مطالعه کنید.
دربارۀ نویسندگان
امین معتمدی، پژوهشگر دورۀ دکتری حقوق بین الملل در دانشگاه علامه طباطبایی(ره) است. ایشان در حال حاضر مسئول کمیته جوانان انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد (IAUNS) هستند و پیش از این به عنوان مشاور حقوقی با کرسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی همکاری داشته اند. فارغ از فعالیت های ایشان در حقوق سرمایه گذاری خارجی و شرکت های فراملی، با توجه به سوابق هنری متعدد، یکی از حوزه های مورد علاقۀ وی «حقوق هنر» و «حل و فصل اختلافات هنری» است.
سیما غفاری، دانش آموختۀ کارشناسی ارشد حقوق تجارت بین الملل، کارشناسی حقوق و کارشناسی مترجمی انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی(ره) است. ایشان در حال حاضر علاوه بر سمت مشاور حقوقی در یکی از دفاتر حقوقی بین المللی، عضو جوان و اخیراً یکی از نویسندگان سالنامۀ شورای بین المللی داوری تجاری(ICCA) درخصوص آرای کنوانسیون نیویورک است. روش های حل و فصل اختلاف از جمله داوری و میانجیگری، حقوق بیع و قراردادهای بین المللی از جمله حوزه های مورد علاقه وی بوده و در حوزه روش های جایگزین حل اختلافات نیز دارای تألیفاتی به زبان انگلیسی می باشد.
از نویسندگان گرامی برای پرداختن به مقوله حقوق هنر و انتشار آن صمیمانه تشکر می کنم.
خیلی مقاله جالبی بود. تشکر از نویسندگان.
فکر نمی کردم دیوان داوری هنر هم داشته باشیم!
با آرزوی موفقیت برای نویسندگان محترم و مطالعه تألیفات بعدی ایشان