حقوق و تلویزیون: معرفی سریال همسر خوب

سریال همسر خوب (The Good Wife) یک درام جنایی و معمایی بر پایه زندگی زنی وکیل به نام آلیشیا فلوریک است. در هر قسمت سریال علاوه بر دنبال کردن فراز و نشیب های خط اصلی داستان، یک داستان فرعی در قالب یک پروندۀ حقوقی نیز مطرح می شود که معمولاً در پایان همان قسمت، این پرونده با رأی دادگاه و روشن شدن ابعاد جنایی یا حقوقی آن به سرانجام می رسد. این سریال که طی هفت سال در شبکه CBS آمریکا منتشر شده است، برنده و نامزد چندین جایزه از جمله جوایز گلدن گلاب، امی و بفتا در زمینه های مختلف مثل بهترین سریال درام، بهترین بازیگر نقش اصلی زن و ... بوده است.

آلیشیا فلوریک فارغ التحصیل رشتۀ حقوق و همسر پیتر فلوریک دادستان سابق شهرستان کوک است. پیتر به خاطر یک رسوایی اخلاقی از سمت خود عزل می شود و برای مدتی به زندان می افتد. آلیشیا برای سروسامان دادن به زندگی جدید خود و فرزندان نوجوانش در غیاب همسرش، بعد از سال ها خانه داری به شغل سابق خود یعنی وکالت در یک مؤسسۀ حقوقی باز می گردد و کار خود را به عنوان وکیلِ همکار از سر می گیرد. بازگشتن به شغل و روابط سابق برای آلیشیا چالش هایی را به همراه دارد. این چالش ها در محیط کار به  اضافۀ چالش هایی که آلیشیا در زندگی شخصی و نیز در خصوص پروندۀ همسرش با آنها روبروست، فراز و نشیب های خط اصلی داستان را رقم می زنند. نام سریال نیز در واقع طعنه ای است به انتظاری که از آلیشیا وجود دارد تا علیرغم همه این چالش ها و موانعی که در پیش رو دارد در نهایت به عنوان «همسری خوب» و شایسته مطابق با معیارهای مرسوم ظاهر شود.

در هر قسمت سریال، یک موضوع فرعی در قالب یک پروندۀ حقوقی یا کیفری که آلیشیا و همکارانش در مؤسسۀ حقوقی مشهورشان وکالت آن را برعهده دارند، مطرح می شود. این پرونده معمولاً در انتهای همان قسمت با رأی دادگاه و فیصله یافتن دعوا به نتیجه می رسد. همین طرح داستان، سکانس های متعددی از این سریال را در فضای دادگاه و در پیچ وخم بحث‎ های حقوقی و کیفری رقم می زند و این موضوع به نوبه خود بیننده را با بخشی از نظام حقوقی آمریکا، قوانین و سلسله مراتب آن نیز آشنا می سازد.

چنان که اشاره شد، داستان سریال پیوندی جدانشدنی با مسایل حقوقی دارد و بخش های طولانی و متعددی از آن دربرگیرنده صحنه های حضور در دادگاه و استماع دعاوی یا بحث های حقوقی خارج از دادگاه است.

از جمله نکات حقوقی جالب که خطوط اصلی و فرعی داستان سریال با آن پیوند مستحکمی دارد، نقش کلیدی دادستان در دادگاه به عنوان مدعی العموم و انتخابی بودن این سمت در سیستم حقوقی آمریکاست؛ چنانکه در سریال می بینیم دادستان به نمایندگی از مردم نقشی اساسی و تأثیرگذار در شروع و تعقیب دعاوی دارد و به همین دلیل رقابت و زدوبندهایی جدی برای به دست آوردن این سمت از طریق انتخابات عمومی صورت می گیرد.

موضوع قابل توجه دیگری که در سریال شاهد آن هستیم، به تصویر کشیدن یکی از شیوه های جذاب و مؤثری است که برای آموزش حقوق به دانشجویان به کارگرفته می شود. در بخش هایی از سریال می بینیم که یکی از شخصیت های اصلی داستان که وکیل مطرح و حاذقی است به عنوان قاضی یک دادگاه شبیه سازی شده، مسئولیت آموزش تعدادی از دانشجویان حقوق را به شیوه «شبیه سازی دادگاه» برعهده دارد.

سریال در مجموع مسایل و نکات حقوقی ریز و درشتی را به نمایش می گذارد و هرچند ممکن است در بخش هایی از آن پیش بردن خط داستان بر مطرح کردن دقیق مسایل حقوقی ترجیح داده شده باشد، اما تماشای آن به مخاطبان حقوقی پیشنهاد می شود.