خبر پیروزی تیم های دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه علامه طباطبایی(ره) در یازدهمین دوره مسابقات موت کورت منطقه ای جنوب شرق آسیا یادواره هانری دونان (شبیه سازی دیوان بین المللی کیفری) و کسب عنوان های اول و دوم این دوره از مسابقات توسط این دو تیم ایرانی، بهانه ای شد تا با مربیان این دو تیم خانم ها اژئر و مشرف جوادی که پیش از این در سال ۱۳۹۰ به عنوان دانشجو در مسابقات منطقه ای، رتبه اول را به دست آورده بودند، گفتگویی را ترتیب دهیم تا با این مسابقات، و چالش ها و فرصت هایی که بواسطه شرکت در آن ایجاد می شود، بیشتر آشنا شویم.

در ابتدای این متن لازم است از هم یاری سرکار خانم محمد (مشاور رسانه ای دفتر نمایندگی کمیته بین المللی صلیب سرخ در تهران) و سرکار خانم ساعدی (مشاور حقوقی دفتر نمایندگی کمیته بین المللی صلیب سرخ در تهران) که زمینۀ انجام این گفتگو را فراهم ساختند و  در طول تهیه و تنظیم این گزارش از نظرات سازنده ایشان نیز بهره مند شدیم، سپاسگزاری نماییم.

 

در ادامه می توانید متن کامل این گفتگو را مطالعه نمایید:

 

 

دیداد: ضمن تبریک بابت کسب عناوین اول و دوم یازدهمین دوره مسابقات موت کورت منطقه ای جنوب شرق آسیا یادواره هانری دونان، و همچنین تشکر جهت پذیرش دعوت دیداد برای این گفتگو، اگر موافق باشید پیش از آنکه به سئوالات که در سه قسمت مجزای زمانی و یک قسمت کلی طرح شده اند، پاسخ دهید، به صورت اجمالی خودتان را معرفی بفرمایید.

 

ـ خانم اژئر: دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی هستم و مقاطع کارشناسی ارشد (حقوق بین الملل) و کارشناسی (حقوق) را نیز در این دانشگاه گذراندم.

ـ خانم مشرف جوادی: بنده در حال حاضر دانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطبایی(ره) در رشته حقوق بین الملل هستم. کارشناسی خود را نیز در همین دانشگاه و همین رشته گذراندم. مقطع کارشناسی را در رشته حقوق در دانشگاه شهید بهشتی بودم. من شرکت در موت کورت را از سال سوم دانشگاه در مقطع کارشناسی شروع کردم. در سال ۱۳۹۰ به همراه خانم ها اژئر و معتمدی توانستیم به مسابقات منطقه هانری دونان راه پیدا کنیم و پس از کسب مقام نخست در این مسابقات به مسابقات هنگ کنگ راه پیدا کردیم. همزمان با این روند، توانستیم در مسابقات جهانی ژان پیکته که موضوع آن حقوق بشر و حقوق بشردوستانه است، شرکت کنیم.

 

مسابقات موت کورت یادواره هانری دونان، که به ابتکار کمیته بین المللی صلیب سرخ به عنوان متولی کنوانسیون های چهارگانه ژنو ۱۹۴۹ و مسئول آموزش و ترویج حقوق بین الملل بشردوستانه برگزار می شود، به شبیه سازی دیوان بین المللی کیفری و طرح پرونده های فرضی مبتنی بر نقض حقوق بین الملل بشردوستانه می پردازد. در این شبیه سازی، هر یک از تیم های شرکت کننده در نقش دادستان و وکیل به طرح شکواییه و دفاعیات خود می پردازند. این مسابقات که اساس آن بر پایه همکاری با محافل دانشگاهی است، بخشی از فعالیت های صلیب سرخ در زمان صلح است که به آموزش و ترویج حقوق بین الملل بشردوستانه اختصاص دارد.

 

 

الف. گذشته

 

۱. چه اتفاقی افتاد که به حقوق بین الملل بشردوستانه و مسابقات موت کورت علاقه پیدا کردید؟

 

ـ خانم مشرف جوادی: در ابتدا آشنایی زیادی با مسابقات موت کورت نداشتیم به خصوص با توجه به این واقعیت که دانشجویان مقطع کارشناسی بودیم و از میان هم کلاسی ها تنها من به حقوق بین الملل علاقه مند بودم. ما اول وارد مسابقات موت کورت شدیم و بعد به حقوق بین الملل بشردوستانه علاقه پیدا کردیم، به عبارت بهتر، در دوره آماده سازی برای مسابقات موت کورت به حقوق بین الملل بشردوستانه علاقه مند شدیم و فکر می کنم خیلی از شرکت کنندگان در مسابقات همین طور هستند، یعنی یک ذهنیتی از مسابقات موت کورت دارند ولی نمی دانند که حقوق بین الملل بشردوستانه چیست و به تدریج که وارد مسابقات می شوند با حقوق بین الملل بشردوستانه هم آشنا می شوند و متوجه می شوند که حقوق بین الملل بشردوستانه در کجای حقوق بین الملل قرار گرفته است.

ـ خانم اژئر: آشنایی با موت کورت برای من کاملاً یک اتفاق بود. اگرچه در کارگاه های آموزشی که در خارج از کشور شرکت داشتم چیزهایی در این باره شنیده بودم ولی هیچ وقت تصور نمی کردم که در ایران هم برگزار شود. دیدن یک آگهی از طرف دفتر نمایندگی کمیته بین المللی صلیب سرخ که در دانشگاه و در روزهای امتحانات نصب شده بود، باعث شد که برای اولین بار تیم تشکیل دهیم و در این مسابقات شرکت کنیم. مهمترین چیزی که من را به مسابقات شبیه سازی جذب کرد، وجود واژه «بین الملل» در عنوان مسابقات و علاقه من به حقوق بین الملل بود. ما در دوره ای با حقوق بین الملل بشردوستانه آشنا شدیم که هنوز دروس مربوط به حقوق بین الملل (که شامل حقوق دریاها هم می شود و اتفاقاً یکی از علل بی علاقگی دانشجوها به حقوق بین الملل است) را نگذرانده بودیم. همچنین وجود انسان بزرگی مانند دکتر بیگ زاده که اکثر بچه ها را در دوره کارشناسی به این بحث علاقه مند می کنند، بی تأثیر نبود. به طور کل هر دو عنوان «بین الملل» و «موت کورت» برای من جذاب بودند. در ضمن، وجود روحیه کنجکاوانه درون ما و نترسیدن از کسب تجربه جدید یکی دیگر از عواملی بود که باعث شرکت ما دراین دوره از مسابقات شد. البته زمانی که ثبت نام کردیم از این موضوع آگاه نبودیم که تیم دانشگاه شهید بهشتی در دوره قبل اول شده و کلاً سطح آگهی و تبلیغات در این زمینه خیلی کم بود و همین میزان تبلیغات هم در یک زمان نامناسب  (یعنی زمان امتحانات) که دانشجویان رفت و آمد چندانی ندارند و بیشتر فکرشان گذراندن امتحانات و پاس کردن واحدها است، انجام می شد.

 

«حقوق بین الملل بشردوستانه» یا «حقوق در جنگ» مجموعه‌ای از قوانین هستند که در جستجوی کاهش اثرات مخاصمات مسلحانه بر مبنای دلایل انسان دوستانه می باشند. تلاش حقوق بین الملل بشردوستانه بر آن است تا از یک سو از افرادی که در مخاصمات شرکت ندارند و یا از زمانی به بعد دیگر نقشی ایفاء نمی‌کنند (مانند اسیران، نظامیان مجروح و ...) حمایت و از سوی دیگر، ابزار و روش‌های جنگیدن را محدود کند. نقض این حقوق، در اساسنامه دیوان بین المللی کیفری به عنوان «جنایت جنگی» مورد شناسایی قرار گرفته است و جنایت کاران جنگی را بر اساس شرایطی می توان در این دیوان، مورد تعقیب و محاکمه قرار داد.

 

۲. شما جزو اولین دانشجویان ایرانی بودید که در سال ۱۳۹۰ به هفتمین دور مسابقات منطقه­ای موت کورت جنوب شرق آسیا و سپس هنگ کنگ راه پیدا کردید و به عنوان اولین دانشجویان ایرانی موفق به کسب مقام اول این دوره از مسابقات شدید. از خاطرات و تجربیات آن روزها بفرمایید؟

 

ـ خانم مشرف جوادی: از تجربیات رفتاری مسابقات در سطح منطقه ای این بود که ابتدا دچار این ترس و هیجان شدیم که چه اتفاقی قرار است بیافتد و چه فرایندی قرار است طی شود و چه باید کرد تا یک تیم به شکل صحیح و اصولی تشکیل شود و چه برنامه ریزی هایی باید انجام بگیرد و چگونه وظایف را بین خودمان تقسیم کنیم. پس از این مراحل است که یاد گرفتیم چه کاری باید انجام دهیم و ترس و هیجان ما تبدیل به انگیزه برای یک تلاش بیشتر و کار بهتر شد و در این میان نقش افراد باتجربه که استفادۀ زیادی از وجود آنان کردیم نیز بسیار مهم است، از جمله آقای علیخانی که مربی ما بودند و تجربه قبلی ایشان به عنوان شرکت کننده در این مسابقات، کمک بزرگی به ما کرد تا به آن چیزی که می خواستیم، برسیم. ولی تا تبدیل به تیم واقعی شدیم، خیلی طول کشید.

ـ خانم اژئر: موت کورت دوره ای بود که ما بچه های کارشناسی را تا حدود زیادی بزرگ کرد چرا که ما را از حالت کلاسی محض بیرون آورد و یک دانشجوی کارشناسی را وارد دنیای تحقیق کرد، در حالیکه دوره تحقیق معمولا در کارشناسی ارشد یا دکتری تجربه می شود و همین موت کورت باعث شد با چیزهایی که به صورت تئوری در کلاس می خواندیم، به صورت عملی آشنا شویم و با آنها درگیر شویم، به صورت واقعی پرونده بخوانیم، به صورت واقعی وارد دادگاه هایی شویم که نهایت حرف استادان در یک جلسه بود ولی ما وارد سایت های آنها شده و پرونده هایشان را بررسی می کنیم و مهمترین تجربه اش این است که در یک مدت خیلی کوتاه و به دلیل محدودیت زمانی چیزهای زیادی را یاد می گیریم. بُعد دیگر بزرگ شدن این است که شما با یک تیم هستید که اگر برنده شوید باید یک سال با همدیگر مثل یک خانواده زندگی کنید. ممکن است با هم مشکل داشته باشید، دعوا کنید یا روزهای خوبی با هم داشته باشید. این طرز رفتار من را یاد یکی از درس های کتاب علوم اجتماعی می انداخت که به این موضوع اشاره داشت که اگر یک گروه موفق شوند همه آنها موفق شده اند و اگر یک گروه شکست بخورند، همه مسئول شکست هستند. این هم تجربه ای بود که از نظر شخصیتی برای من به دست آمد. و در نهایت همانطور که دوستم اشاره کرد، تبدیل ترس به انگیزه و نترسیدن از چیزهای تازه و بدیع است که می تواند از دیگر مزیت های شرکت در این مسابقات باشد که قطعاً بر تجربیات ما افزود.

دیداد: به بزرگ شدن اشاره کردید؛ شما دانشجوی دوره لیسانس بودید و در این مسابقات شرکت کردید و یک تجربه خیلی خوب از لحاظ علمی، کارکردی، شخصی و سایر جنبه ها به دست آوردید. این بزرگ شدن باعث نشد تا در ادامه تحصیل با مشکلی روبرو شوید؟ از این جهت می پرسم که با شرکت در مسابقات موت کورت و تجربیات علمی و عملی که این دوره کسب کردید، سطح شما از دیگر دانشجویان هم دوره فراتر رفته بود.

ـ خانم اژئر: چه مشکلی؟

دیداد: اشاره کردید که شما زمانی وارد مسابقات موت کورت و فرایند آشنایی با حقوق بین الملل بشردوستانه شدید که سایرین به حقوق بین الملل علاقه ای نداشتند. حالا در ادامۀ تحصیل این تفاوت سطح در دانش حقوق بین الملل مشکلی برای شما بوجود نیاورد؟

ـ خانم اژئر: تفاوت سطح و به اصطلاح بزرگ شدنی که برای ما بعد از شرکت در مسابقات به وجود آمد نه تنها مشکلی ایجاد نکرد بلکه باعث شد که با همان حالت بزرگی در مورد ادامه تحصیلمان تصمیم بگیریم، یعنی یک بلوغی ایجاد شد. من فکر می کنم همین سفرهای موت کورتی که ما رفتیم خیلی از اتفاق های زندگی ما را عوض کرد، مثلاً خود من در یکی از این سفرها بود که به این نتیجه رسیدم رشته حقوق بین الملل را ادامه ندهم و رشته حقوق عمومی را دنبال کنم. یکی دیگر از مزایای این تفاوت سطح توجه بیشتر استادان و طرح بحث های جدی و تخصصی تر با ما بود. پس از بازگشت از موت کورت جساپ (شبیه سازی دیوان بین المللی دادگستری) که من واحد حقوق محیط زیست را با تدریس دکتر رمضانی قوام آبادی برداشته بودم، استاد پس طرح پرونده ها از جمله پرونده خمیر کاغذ می گفتند که الان خانم اژئر این پرونده را خوب خوانده و در جریان اطلاعات آن هستند. بنابراین باعث نشد که ما خودمان را بالاتر ببینیم بلکه خیلی وقت ها باعث می شد که بحث های جدی تری در کلاس مطرح شود. مثلاً وقتی در مورد مسئولیت کیفری صحبت می شد، ممکن بود از استاد بپرسم که در فلان پروندۀ دیوان بین المللی کیفری یا دیوان بین المللی دادگستری چنین نظری مطرح شده یا در پروندۀ دیگری، نظر متفاوتی مطرح شده است و همین باعث می شد تا بحث های کلاس از تئوری بودن محض، کمی جدی تر شوند و به سمت مسائل کاربردی تر حرکت کنند.

دیداد: قطعاً چنین فرایندی به نفع کلاس بوده است.

ـ خانم اژئر: بله؛ اگر اتفاقی می افتاد که به دانشجویان خواندن پرونده ها آموزش داده می شد و دانشجویان را مجبور می کردند تا به این سمت حرکت کنند، خیلی خوب می شد.

ـ خانم مشرف جوادی: بزرگ شدن برای من دو وجه داشت. وقتی که آدم یک سطح بزرگ تری را در دنیای اطرافش می بیند، تازه متوجه می شود که چقدر عقب هست. بزرگ شدن به این معنا که از دیگران بالاتر باشیم نبود و یا حداقل برای من این معنا را نداشت. من وقتیکه دانشجویان سایر کشورها را دیدم که چگونه تلاش و تحقیق می کنند مثلاً شرکت کنندگان هندی، واقعاً تعجب می کردم که چرا ما اینجوری نیستیم.

دیداد: شاید یک نوع بلوغ فکری برای تان به همراه داشت. اصلاً چرا دانشجویان ایرانی اینطوری نیستند؟ شما که این تفاوت را مشاهده و احساس کردید، پس از برگشت به ایران ناراحت نشدید؟

ـ خانم مشرف جوادی: نه اتفاقاً. این باعث می شود تا شما متفاوت باشید؛ در حقیقت دید متفاوتی به دست بیاورید. مثلاً در مطالعات دید متفاوتی پیدا کردیم و یا زمانی که خواستیم پایان نامه بنویسیم دید متفاوتی داشتیم. همانطور که خانم اژئر گفتند، استادان انتظار بیشتری از ما در نحوه گردآوری مطالب و نوشتن پایان نامه داشتند و تمام این ها موجب شکل گیری روحیه متفاوت دیدن در ما می شد و نه از بالا دیدن. موت کورت آدم را کنجکاو می کند و اگر واقعاً به آن علاقه داشته باشید، به نوعی اعتیاد پیدا می کنید و دوست دارید چیزهای بیشتری را کشف کنید و یاد بگیرید.

ـ خانم اژئر: به تأثیر موت کورت بر پایان نامه اشاره شد. خود من از تجربه ای که در موت کورت به دست آورده بودم بسیار استفاده کردم با این توضیح که موضوع پایان نامه من «نقش رسانه آزاد در دولت پاسخگو» بود. در بخش دوم که به رسانه آزاد اختصاص داشت، و کاملاً پرونده خوانی انجام دادم؛ یعنی به دنبال مولفه های رسانه های آزاد از پرونده های مطرح شده در دادگاه های مختلف از جمله دادگاه آمریکایی حقوق بشر، دادگاه اروپایی حقوق بشر و دیگر دادگاه های بین المللی رفتم و آرای مربوط را استخراج کردم. استاد داور از این کار من خیلی استقبال کرد و این کاری بود که من از مسابقات موت کورت آموخته بودم و نه جای دیگری. به طور خلاصه شاید بتوانم اینطور بگویم که تأثیرش بر روی آینده است و نگاه شما را کلاً تغییر می دهد.

 

۳. به اعتقاد بعضی از منتقدینِ مسابقات موت کورت، این مسابقات برای شرکت کنندگان نتیجۀ عملی ندارد، نظر شما در این خصوص چیست؟ اصلاً شرکت در مسابقات موت کورت چه تأثیری بر روی زندگی شخصی و حرفه‌ای خود شما داشت؟

 

ـ خانم اژئر: دفتر نمایندگی کمیته بین المللی صلیب سرخ در تهران مشغول تهیه فیلمی از مسابقات موت کورت بود که بخشی از آن فیلم به پرسش و پاسخ با استادان و قضات حاضر در مسابقات اختصاص داشت. یکی از سئوالاتی که از ایشان پرسیده شد این بود که اگر شما به دوران دانشجویی بر می گشتید آیا در مسابقات موت کورت شرکت می کردید؟ تقریباً پاسخ تمام استادان مثبت بود.

به قول دکتر پوریا عسکری یکی از دلایلی که برخی افراد فکر می کنند شرکت در این مسابقات موثر نخواهد بود، در ابتدا همه فکر می کردند که موت کورت فقط یک اَکت و تئاتر است. درحالیکه اگر دقت کنیم وجود موت کورت های هفتاد یا هشتاد ساله نشان دهنده این واقعیت است که نتایج عینی و دستاوردهای بزرگی برای نظام های آموزشی که موت کورت ها در آنجا شکل گرفته اند، وجود داشته است در غیر اینصورت اختصاص این همه وقت و هزینه برای برگزاری این مسابقات بی معنی است. ایران هم یک بار تجربه میزبانی داشته است و می داند که چقدر برگزاری آن مشکل است. اینها به این نتیجه رسیده اند که یک سری چیزها را واقعاً نمی توان سر کلاس درس پیدا کرد، خصوصاً برای رشته هایی مانند حقوق بین الملل که خشک و تئوری محور هستند در حالیکه شما باید در آینده به عنوان وکیل، دادستان و ... وارد دنیایی متفاوت از تئوری صرف شوید. امکان آموزش بعضی از مسائل مرتبط با این نقش ها در کلاس درس غیر ممکن است، به همین دلیل شبیه سازی را ایجاد کردند. شبیه سازی تنها مختص رشته حقوق نیست بلکه سایر رشته ها از جمله رشته های علوم تجربی و علوم ریاضی این کار را انجام می دهند و این یک موفقیت برای آنها است. کسی که بتواند در موت کورت به خوبی نقش ایفاء کند در دنیای واقعی نیز مطمئناً در نقش دادستان، وکیل مدافع و ... نیز موفق خواهد بود. به نظر من میزان یادگیری مطالب در موت کورت از کلاس ها خیلی بیشتر است.

دیداد: به دانشجویان دوره کارشناسی توصیه می کنید تا در این دوره از مسابقات شرکت کنند، یا بهتر است که دانشجویان کارشناسی ارشد یا دکتری باشند؟

ـ خانم مشرف جوادی: من به شخصه مخالف شرکت دانشجویان مقطع دکتری در این مسابقات (موت کورت هانری دونان) هستم، به این دلیل که وقتی که وارد مرحله بین المللی آن می شویم اکثر شرکت کنندگان در مقطع کارشناسی هستند هر چند کارشناسی آنها پنج ساله است و نزدیک به کارشناسی ارشد ما است ولی بهتر آن است که ما دانشجویان را از دوره کارشناسی آموزش بدهیم و به این مسابقات اعزام کنیم؛ چرا که دانشجوی دکتری مسیر آموزش را طی کرده و تقریباً آخر راه است و می خواهد وارد فضای کار یا فضای آکادمیک شود و می تواند آدمی شود که نقش مربی را ایفاء کند. اما این دانشجوی کارشناسی است که باید زمینه های تخصصی خودش را انتخاب کند. نظر من این است که حداقل باید اولویت را به دانشجویان کارشناسی داد.

ـ خانم اژئر: دانشجویان دوره کارشناسی یک مقدار نسبت به سایر دانشجویان متفاوتند چرا که علی رغم وجود واحدی با عنوان حقوق بین الملل بشردوستانه در این مقطع، این جرأت را دارند که در این مسابقات شرکت کنند. عوامل مهمی که دانشجویان کارشناسی برای شرکت در موت کورت نیاز دارند یکی مسلط بودن بر زبان انگلیسی است و دیگر آنکه حداقلی از علاقه را نسبت به حقوق بین الملل داشته باشند و از آن متنفر نباشند و همچنین این شجاعت را داشته باشند که یک تجربه جدید کسب کنند مگرنه خیلی چیز ویژه ای نیست که بچه های کارشناسی نتوانند از پس آن بر بیایند. به نظر من اگرچه مطلوب این است که دانشجویان کارشناسی در مسابقات موت کورت شرکت کنند اما در حال حاضر و با توجه به وضعیت ویژه نظام آموزشی در ایران و تفاوت نظام های آموزشی با رقبا نمی توان از حذف دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری صحبت کرد و به نظرم چنین صحبتی زود است. یک نکته جالب در همین خصوص این است که در ایران یک جوان ۲۵ ساله می تواند دانشجوی دکتری باشد در حالیکه آن طرف دانشجویان کارشناسی ای بودند که ۲۵ سال داشتند.

ـ خانم مشرف جوادی: اجازه بدهید من اینجا مخالفت کنم. البته با این قضیه موافقم که نظام آموزشی ما با سایر کشورها متفاوت است و نباید دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری را به طور کل از شرکت در این مسابقات منع کرد ولی به هر حال باید از یک جایی شروع کرد. باید به این نکته هم اشاره کنم که حضور دانشجویان ارشد و دکتری به بالاتر رفتن سطح مسابقات ملی و جدی گرفته شدن این مسابقات از سوی استادان و دانشجویان کارشناسی کمک می کند چون در ایران، به خصوص به دانشجویان دکتری، طور دیگری نگاه می شود. ولی از یک جایی به بعد باید آموزش را شروع کنیم و سیستم را تغییر بدهیم. دانشجویان کارشناسی باید خودشان را باور کنند، همانطور که خانم اژئر این کار را انجام داد و ما را دعوت و تشویق به تشکیل تیم کرد، در حالیکه شاید اگر من خودم بودم هرگز جرأت شرکت در این مسابقات در دوره کارشناسی را نداشتم.

ـ خانم اژئر: تفاوت اصلی که دانشجویان دوره کارشناسی با سایر دانشجویان دارند این است که بخاطر سن و مقطع تحصیلی شان می توانند تعداد موت کورت های بیشتری شرکت کنند. چون معمولاً ویژگی موت کورت هایی که می گذارند این است که از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد برای شرکت کردن دعوت می کنند. به همین دلیل، دانشجویان دوره کارشناسی اگر از همان زمان با این مسابقات آشنا شوند در مسابقات بیشتری می توانند شرکت کنند و به عبارت دیگر از شانس بیشتری برخودار هستند یا اگر بازنده شوند می توانند در مسابقات سال های بعد با امید و تجربه بیشتری شرکت کنند. البته در مسابقات موت کورت جساپ، دانشجویان دکتری فقط می توانند با یک اجازه ویژه وارد مسابقات شوند.

 

 

 

ب. حال

 

۴. برگردیم به زمان حال؛ دانشجویان پیروز در مسابقات موت کورت منطقه ای در ۱۳۹۰ امروز به مربیان تیم‌های برنده در ۱۳۹۴ تبدیل شدند. از تجربۀ مربی‌گری خودتان بگویید. اصلاً چطور شد که به فکر تشکیل تیم و شرکت در مسابقات موت کورت افتادید؟ آیا قبلاً هم این کار را انجام داده بودید؟

 

ـ خانم مشرف جوادی: من در کل به کار آموزش علاقه مند هستم و قبلاً هم مربی بوده ام. تقریباً در همه تیم ها به طور همزمان حضور داشتم و کمک می کردم و به همین دلیل از طرف دوستان با عنوان ماده ۳ مشترک شناخته می شدم و این لقب من شده است. خودم دوست دارم که آن چیزی را که تجربه کردم و برایم مفید بوده در اختیار دیگران نیز قرار دهم.

پارسال هم از دانشگاه علامه یک تیم داشتیم که من به عنوان مربی در خدمتشان بودم و تا دوره ملی در سطح انگلیسی هم بالا آمدند اما به سطح منطقه ای نرسیدند. الان دیگر ما تشکیل تیم نمی دهیم بلکه دانشجویان خودشان تماس می گیرند و پیگیر هستند و تیم تشکیل می دهند و ما فقط میان آنها ارتباط ایجاد می کنیم. تیم ما همینطوری تشکیل شد یعنی بچه ها تیم را تشکیل دادند و از من خواستند که مربی شوم و من هم از آنجایی که علاقه زیادی به این مسابقات  دارم، پیشنهاد آنها را قبول کردم.

دلایل موفقیت یک بخشش به خاطر خود دانشجوها و کار تیمی آنهاست و بخش دیگرش حاصل هدایت و پیگیری های مربی تیم است. بعضی مواقع نیز مربی باید به بچه ها یک تلنگر بزند؛ برای مثال در همین مسابقات اخیر در پاکستان به دلیل فشار زیاد مسابقات و خستگی ناشی از آن در یک مرحله ای تیم از هم پاشید، اما خوشبختانه بچه ها به خودشان آمدند و با توجه به مسیری که طی کرده بوده اند گفتند که حتماً باید نتیجه بگیریم. مربی باید پیگیر باشد و پا به پای بچه ها در مباحث شرکت کند، مطالعه داشته باشد و حتی بیشتر از آنها تلاش کند و به عبارت بهتر باید یک گام از آنها جلوتر باشد تا بتواند به درستی تیم را مدیریت و راهنمایی کند و بتواند انگیزه کافی را به تیم تزریق نماید.

ـ خانم اژئر: حوزه من، حقوق عمومی است و به همین دلیل معمولاً در خواست مربی گری را قبول نمی کنم و این مورد اخیر یک استثناء بود. در موت کورت، تجربه نقش بسیار مهمی در موفقیت دارد و به بیان بهتر این گونه مسابقات تجربه محور هم هستند. تمام دقایقی که در این مسابقه هستیم می تواند تجربه ای باشد برای تیم های سال بعد که به مسابقات می روند، البته نه صرفاً از لحاظ علمی بلکه در همه زمینه ها. یکی از مهمترین دلایل موفقیت در موت کورت، بازبینی قضایای قبلی است و همین بازبینی ها است که باعث بهتر شدن تیم ها می شود. سالی که خود ما می خواستیم در مسابقات شرکت کنیم من به سه تیمی که قبلاً از دانشگاه شهید بهشتی رفته بودند مراجعه کردم و هر کدام از آنها نکته ای را به ما گفتند که واقعاً نکات بسیار مهمی بودند. فکر می کنم یکی از عواملی که ما را در هنگ کنگ شوکه کرد این بود که تا قبل از ما هیچ کس نبود تا تجربه هنگ کنگ را به ما منتقل کند. اگر شما دیدید که تیم ایران در سال ۹۰ مدال طلا می گیرد، در واقع این مدال حاصل تلاش تمام تیم های قبلی ما است که تمامی تجربیاتشان را یکجا به ما انتقال دادند و ما توانستیم موفق شویم. مثلاً یک سال یک تیم متوجه می شود که مسائل شکلی برای داوران بسیار مهم است و این تجربه را در اختیار تیم های سال بعد می گذارد.

سریالی می دیدم به نام همسر خوب (Good wife)  که وکالت یکی از محورهای اصلی داستان بود. نکته جالبی که در این سریال نظر من را جلب کرد این بود که وقتی متوجه می شدند قاضی پرونده چه کسی است، جلسه ای تشکیل می دادند تا وکلایی که قبلاً در محضر این قاضی بودند، تجربیاتشان را در اختیار وکلایی که با این قاضی سر و کار دارند، قرار دهند. مثلاً یکی از توصیه ها این بود که آخر هر جمله ای باید از واژه «بله عالیجناب» استفاده کنید. در مسابقات موت کورت هم، بعضی وقت ها چنین نکات پیش پا افتاده ای می تواند بسیار مهم و تأثیرگذار باشد و نباید از کنار آنها به سادگی عبور کرد. مثلاً به ما گفته شد که مثل خودشان رفتار کنید نه مثل ایرانی ها یعنی مثل خودشان احترام بگذارید، مثل خودشان صحبت کنید و ... و ما تقریباً این کار را انجام دادیم. به نظر من مهم ترین کاری که مربی انجام می دهد همین انتقال تجارب است. هیچ وقت ادعا نمی کنم که مربی از نظر ماهوی می تواند تیم را قوی کند و چنین امری تقریباً محال است. از این نظر خود دانشجوها هستند که با تحقیقاتی که انجام می دهند می توانند تیم را قوی کنند و به طور کل مربی بیشتر باید مدیریت کند و فراتر از ماهیت، نکات ریز و جزئی را که حاصل تجربه است برای شرکت کنندگان بازگو کند. یکی دیگر از مسائل مهم موت کورت این است که باید در زمان حال زندگی کنیم و مدام به گذشته برنگردیم و اتفاقات گذشته را یادآوری نکنیم و به قول خانم مشرف جوادی گل به خودی نزنیم.

 

۵. نکتۀ جالب در خصوص شرکت کنندگان امسال، پیش‌بینی دکتر سید فاطمی در مرحلۀ مسابقات ملی به زبان انگلیسی بود که تمام تیم های حاضر در این مرحله را دارای شانس کسب عنوان تلقی کردند. به نظر شما شرکت کنندگان امسال چه ویژگی های خاصی داشتند که شایستۀ این تعریف و تمجید بودند؟

 

ـ خانم اژئر: همانطور که گفتم موت کورت یک اتفاق نیست بلکه یک فرایند است و اینطور نیست که همه چیز به صورت یکدفعه اتفاق افتاده باشد. مدال طلایی که ما در سال ۹۰ موفق به دریافت شدیم حاصل چهار سال تلاش دانشجوهای ما بود و الان هم ما هفت سال سابقه شرکت در این مسابقات را دارا هستیم. خصوصیت دیگر تیم های امسال این بود که تقریباً در هر تیمی یک یا دو نفر شرکت کننده در مسابقات موت کورت جساپ داشتیم و این اولین موت کورت برای آنها نبود، به همین خاطر تجربیات آنها نیز قطعاً بسیار موثر بود چرا که جساپ به معنای واقعی در سطح جهانی برگزار می شود و به دلیل ساختار متفاوت با مسابقات هانری دونان که در دو سطح متفاوت (ملی و منطقه ای) برگزار می شود، شرکت کنندگان از تجربه متفاوتی بهره مند می شوند. اتفاقاً من به شوخی می گفتم که الان شما از لیگ برتر وارد لیگ دسته دوم شدید. به نظر من یکی از ویژگی های دانشجویانی که در این دوره شرکت کردند و به خصوص گروه ما این بود که پشتکار خوبی داشتند. تا قبل از این، با توجه به اینکه خود ما بچه های کارشناسی بودیم، اعتقاد داشتیم که نمی دانیم و باید تلاش کنیم ولی در تیم های قبلی که دانشجویان دوره کارشناسی ارشد شرکت داشتند وضعیت دقیقاً برعکس بود، احساس می کردند که اطلاعات زیادی دارند و به همین دلیل تلاش چندانی نداشتند و همین باعث عدم موفقیت آنها می شد. من قبل از این فکر می کردم که با تیم هایی که اعضای آنها شاغل هستند، همکاری نکنم چرا که وقتی برای تمرین نخواهند داشت اما جالب است که هر سه نفر از اعضای این گروه هم شاغل بودند و هم درس می خوانند، اما پیگیر بودند و این پیگیر بودن یک ویژگی بسیار مهم است و همانطور که گفتم شرکت در مسابقات جساپ می تواند بسیار کمک کننده باشد. شاید این تیم به نوعی شبیه تیم ما بود. ما هم در حقیقت بار دوم بود که در موت کورت شرکت می کردیم و بار اول شکست خورده بودیم. اینجا می توانیم یک نتیجه گیری نه چندان کلی انجام بدهیم و آن اینکه هر چقدر ما برگزاری مسابقات موت کورت را در دانشگاه ها افزایش دهیم و مسابقات هانری دونان یا جساپ اولین تجربه شان نباشد، می تواند در موفقیت تیم ها در مراحل بعدی بسیار موثر باشد.

ـ خانم مشرف جوادی: یکی دیگر از عوامل موفقیت غیر از جساب و سایر چیزهای دیگر که خانم اژئر اشاره کردند این است که دانشجویان از یک جایی به بعد می فهمند که از این مسابقات چه می خواهند و برای چه شرکت می کنند و چه اتفاقی قرار است بیافتد. شاید در ابتدا انگیزه خاصی نداشته باشند ولی از یک مرحله ای به بعد متوجه می شوند که حضورشان در مجامع بین المللی و چیزی که قرار است عرضه کنند مهم است و برای آن باید مطالعه کنند چرا که سایر شرکت کنندگان را می بینند که برای به دست آوردن یک نتیجه چقدر مطالعه کرده اند. بنابراین همین که می دانند قرار است چکار کنند، باعث می شود که به یک نتیجه فکر کنند و برای رسیدن به این نتیجه، بهترین عملکرد خودشان را ارائه دهند و تلاششان را چندین برابر کنند. شاید این در دوره های قبلی نبود و همانطور که دوستم گفت تجربه ها جمع شدند و اهمیت موضوع را به دانشجویان شرکت کننده نشان دادند. اینطور نیست که فقط بخواهیم یک مسابقه نمایشی را به اجرا بگذاریم بلکه می خواهیم نتیجه یک تلاش را نشان دهیم؛ به همین دلیل دانشجویان این مسابقات را جدی تر می گیرند، و دلیل دیگر این است که به نظر من سطح زبان انگلیسی شرکت کنندگان بالاتر آمده و فهم و درکشان از زبان انگلیسی هم بیشتر شده است و خود این کمک می کند که تیم بالاتر برود چرا که قبلاً باید توجیه می شدند که به انگلیسی باید بخوانند و بنویسند و حرف بزنند اما در حال حاضر، این موضوع برای دانشجویان حل شده و این بسیار کمک کننده است.

 

 

ج. آینده

 

۷. برای مسابقات جهانی و حتی مسابقات سال‌های آینده برنامۀ خاصی را دنبال می‌کنید؟ اصلاً قصد دارید که باز هم در مسابقات موت کورت شرکت کنید؟

 

ـ خانم مشرف جوادی: همانطور که قبلاً گفتم موت کورت در خون ما است و به نوعی به سبک زندگی ما تبدیل شده است یعنی اگر موت کورت هم بخواهد ما را ترک کند ما موت کورت را ترک نخواهیم کرد. موت کورت یک مسیر بسیار خوبی در نظام آموزشی ما به خصوص در رابطه با رشته حقوق است. من اعتقاد دارم دانشجویان حقوق، حقوق را یاد نمی گیرند مگر اینکه به صورت عملی آن را فرا بگیرند و فرایند موت کورت نه فقط در سطح بین المللی بلکه در سطح داخلی هم کمک می کند که دانشجویان دید قشنگ تری نسبت به حقوق پیدا کنند و مطالعاتشان دقیق تر و تمییز تر شود و کپی برداری و پراکنده خوانی نکنند. به همین دلیل من موت کورت را ادامه خواهم داد و ما در کنار خانواده موت کورت تا زمانی که باشد، خواهیم ماند و به بهتر شدنش کمک خواهیم کرد تا روزی برسد که بچه های ایران در مسابقات مختلف حرفی برای گفتن داشته باشند، همانطور که الان در مسابقات هانری دونان دارند و این نشان می دهد که کم کم این مسابقات در ایران به بلوغ خود نزدیک می شود و الان که میوه و نتیجه آن در حال رسیدن است، واقعاً حیف است آن را رها کنیم. ما هم در کنار تیم ها خواهیم ماند، نه اینکه لطف کنیم بلکه این وظیفه ما است که تجربیاتمان را انتقال دهیم تا هر دوره ای بتواند تکامل یافته تر باشد.

دیداد: اگر دوستان دیگری با شما تماس بگیرند و از شما تقاضا کنند که هدایتشان را بر عهده بگیرید قبول می کنید؟ اگر بدانید که علاقه مند و پیگیر هستند و اطلاعات لازم را هم دارند.

ـ خانم اژئر: همین الان تیم های سال آینده تشکیل شده و یا در حال شکل گیری اند. از همین الان بچه هایی می آیند و خودشان را علاقه مند نشان می دهند و ما هم تا جاییکه بتوانیم راهنمایی می کنیم.

دیداد: اگر کسی استعداد شرکت در مسابقات موت کورت را داشته باشد و شما چنین استعدادی را کشف کنید، آیا پیشنهاد شرکت در مسابقات و تشکیل تیم را می دهید؟

ـ خانم اژئر: بله حتماً؛ چنین کاری را قبلاً هم کردیم و در آینده هم خواهیم کرد. مثلاً در مسابقات موت کورت امسال، هر دو موترها پیشنهاد من بودند برای اینکه نسبت به آنها شناخت داشتم و از سوی دیگر، به دلیل اینکه یکی از موترها مجبور شد تیم را ترک کند، مجبور شدیم که از شخص دیگری دعوت کنیم. اینجا بد نیست به یک نکته هم اشاره کنم، فکر نکنید که مربی یک نگاه از بالا نسبت به بچه ها دارد بلکه به نظر من مربی یار چهارم بچه هاست و از تیم جدا نیست و مثل سایر شرکت کنندگان است، نظر می دهد، در بحث ها شرکت می کند و ... . در حقیقت یک بازوی کمکی است و اینطور نیست که یک اقتداری داشته باشد و نظرات خود را تحمیل کند. اگرچه پیشنهادها و راهکارهایی را باید ارائه کنیم ولی تصمیم نهایی با اعضای تیم است.

ـ خانم مشرف جوادی: باید به تفاوت سنی هم اشاره کنیم. چون ما به عنوان مربی تفاوت سنی چندانی با اعضای تیم نداریم و حتی خانم اژئر از نظر سنی از اعضای تیمشان کوچکتر بودند و از این نظر هم زیاد فرقی بین مربی و اعضای تیم نبود.

 

۸. چه پیشنهادهایی برای افرادی که در سال آینده یا سال های پیش رو می خواهند در این مسابقات شرکت کنند، دارید؟

 

ـ خانم مشرف جوادی: کسانی که امسال می خواهند به این مسابقات وارد شوند با انگیزه وارد شوند آن هم نه انگیزه هیجانی و مقطعی بلکه یک انگیزه طولانی و سختی ها را کنار بگذارند، در این صورت نتیجه خوبی می گیرند.

 

 

 

د. گذشته، حال و آینده

 

با توجه به تجربیاتتان، شما در زمرۀ بهترین صاحب نظرانی هستید که می توانید در مورد مسابقات موت کورت در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی از گذشته تا حال و حتی با نیم نگاهی به آینده، اظهار نظر کنید؟ لطفاً در این چارچوب، نظر خودتان را در خصوص سوالات ذیل بیان بفرمایید:

 

۹. چه انتقاداتی در خصوص نحوۀ برگزاری مسابقات موت کورت دارید؟ به نظر شما کمیت و کیفیت مسابقات چطور می تواند تقویت شود؟ به طور مثال، آیا برگزاری دوره های آموزشی در راستای آماده سازی دانشجویان را مفید می بینید؟

 

ـ خانم مشرف جوادی: یک مشکلی که وجود دارد این است که برخی فکر می کنند که انجام بعضی از کارها فقط وظیفه دفتر نمایندگی کمیته بین المللی صلیب سرخ در تهران است. اینکه آیا برگزاری دوره های آموزشی در راستای آماده سازی دانشجویان مفید است یا نه، قطعاً مفید است ولی انجام این کار وظیفه دانشگاه است نه وظیفه صلیب سرخ، کمیته ملی حقوق بشردوستانه، انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد یا موسسه حقوقی شهردانش. دانشگاه باید دانشجو را آموزش دهد و اصلاً هدف دانشجویان از دانشگاه رفتن همین است. به نظر من این بخش به دانشگاه ها باز می گردد هرچند شاید در حال حاضر کمی رویایی باشد. در مورد انتقاداتی که به موت کورت وارد است شاید یکی این باشد که در زمان نزدیک شدن به برگزاری مسابقات (اردیبهشت) تبلیغات و پرداختن به آن بسیار اوج می گیرد و دانشجویان در تب و تاب شرکت در مسابقات و تکاپوی کسب اطلاعات پیرامون آن هستند ولی بعداً تبش پایین می آید و تقریباً فراموش می شود و تا اردیبهشت سال آینده کسی هم پیگیری نمی کند. این که چه اتفاقی برای تیم های شرکت کننده می افتد برای اشخاص حقیقی و حقوقی مهم نیست مگر اینکه نتیجه ای حاصل شده و توجه ها را جلب کند. بنابراین از نظر من انتقاد جدی که بر آن وارد است این است که چیز مستمری نیست و آثار مستمری ندارد، خیلی مقطعی می آید و می رود. اما اگر دانشگاه ها مخصوصاً دانشگاه های تهران که زودتر مطلع می شوند یا استادانی که تجربه موت کورت را داشته اند، در امر اطلاع رسانی و تشویق دانشجویان مشارکت کنند، قطعاً نتایج بهتری خواهیم گرفت. مثلاً مسابقات امسال از دانشگاه بوعلی همدان و دانشگاه مفید قم هم تیم شرکت کننده داشتیم به این دلیل که دکتر ستار عزیزی (دانشیار دانشگاه بوعلی) در این مسابقات به عنوان یکی از قضات شرکت داشتند و این مسابقات را معرفی کرده بودند و دانشگاه مفید هم در امر اطلاع رسانی به خوبی عمل کرده بود. بنابراین اگر دانشگاه ها وارد این سیستم شوند، دانشجویان خیلی از شهرهای دیگر هم می توانند وارد سیستم شوند. الان دانشجویان دانشگاه های دیگر دیر متوجه می شوند، درک درستی از موضوع و ماهیت مسابقات ندارند و تازه وقتی جلسه معارفه و توجیه شرکت کنندگان در دفتر صلیب سرخ برگزار می شود با شرایط و نحوه برگزاری مسابقات آشنا می شوند و پس از آن هم مجدداً تا سال آینده فراموش می شود.

ـ خانم اژئر: در موت کورت، شخصی و دانشگاهی برنده می شود که زودتر متوجه دستاوردهای موت کورت شود و زودتر خودش را درگیر کند، حتی دانشگاه شهید بهشتی و علامه طباطبایی(ره) که مدت زیادی است دانشجویانشان در این زمینه رتبه می آورند، برای برخی از استادانشان جدید است و یا هنوز هم ممکن است دانشجویان برای هماهنگ نکردن با دانشگاه برای شرکت در این مسابقات مورد پرسش و پاسخ قرار بگیرند. واقعاً نمی دانم که اهمیت موت کورت را برای استادان چگونه جا بیندازیم، شاید اگر همین بچه های موت کورت (به قول خانم مشرف جوادی موت کورت دیده ها) روزی وارد نظام آموزشی شده و استاد بشوند، این قضیه را بیشتر و بهتر جا انداخته و حل کنند. موضوع دیگر آنکه ما در مورد شهرستان ها مشکلات جدی داریم؛ زمانی به دکتر عسکری پیشنهاد دادم که سفرهای استانی راه بیندازیم و موت کورت را در دانشگاه های اول هر شهری معرفی کنیم، چرا که به این نتیجه رسیدیم که گویا فرستادن پوستر و فیلم و این ها نمی تواند آن آگاهی لازم را که یک آدم زنده می تواند بدهد داشته باشد. موضوع دیگری که باید در نظر گرفت اینکه شاید دانشجویان شهرستان نتوانند یک تیم تشکیل دهند که از نظر زبان و سایر مسائل بتواند هم تراز دانشگاه های تهران باشد، هرچند تمام بچه هایی هم که در تهران قبول می شوند لزوماً تهرانی نیستند و اهل سایر شهرها می باشند. در مورد روند برگزاری نیز هیچ نظری نمی توان داد چون یک ارگان تنها (دفتر نمایندگی کمیته بین المللی صلیب سرخ) است که همه بار را به دوش می کشد ولی همین ارگان می تواند به دانشجویان به مقدار زیادی آرامش بدهد و برای آنها طیب خاطر را به همراه بیاورد. من این را در مقایسه با یک مسابقه ای مثل جساپ می گویم که دانشجویان وقتی که وارد جساپ می شوند تا لحظه آخر درگیر پیدا کردن اسپانسر، گرفتن ویزا و مسائل این چنینی هستند، در حالیکه صلیب سرخ همه این آرامش را به دانشجویان می دهد و باعث می شود که دانشجویان تا آخرین لحظه فقط بر روی خود موت کورت متمرکز باشند، بنابراین از صلیب سرخ انتقاد زیادی نمی شود کرد چون تقریباً جایی برای انتقاد ندارد ولی انتقاد را می توان متوجه دانشگاه ها کرد که حمایت های ویژه ای را که باید داشته باشند، ندارند و یا از نظام آموزشی کل کشور انتقاد داشت که علوم انسانی در آن جایگاه زیادی ندارد و از رشته ای مثل حقوق در المپیادها حمایتی صورت نمی گیرد و استقبالی هم از دستاوردهایی که در این زمینه حاصل می شود، صورت نمی گیرد، در حالیکه برای مسابقات روبات ها یا المپیاد ریاضی یا تجربی تبلیغات زیادی می شود. امثال بچه های رشته های حقوق در مسابقات منطقه ای موت کورت در جنوب آسیا مقام آوردند ولی هیچکس در فرودگاه از این بچه ها استقبال نکرد. این تصویر به ذهن متبادر می شد که این جامی که دست این بچه هاست، جام آجیل خوری است و برای دیگران ارزشی ندارد. بسیار مظلومانه آمدند و هیچ خبری هم از استقبال و تبریک و این جور مسائل نبود. حداقل مسئولین دانشگاه یا استادان از این موضوع خبر داشتند و می توانستند به شکل بهتری با این دستاورد تیم های دانشجویی که بی ادعا بودند، برخورد کنند.

دیداد: شاید یکی از دلایل عدم استقبال این باشد که کسی ارزش این افتخار آفرینی را نمی داند. مطرح شدن نام ایران، مطرح شدن نام دانشگاه هایی که از طرف آنها شرکت کرده اند ولی واقعاً هیچ نقشی نداشته اند و به تبع امتیازاتی که برای این دانشگاه ها در سطح منطقه و جهانی به حساب می آید و ... .

ـ خانم اژئر: واقعاً همین است. مطمئناً رسانه می تواند در پررنگ کردن ارزش این رشته و این مسابقات بسیار موثر واقع شود. مثلاً در حال حاضر نشریه ها و سایت های حقوقی زیادی داریم اما چند تا از این ها موفقیت دانشجویان در این مسابقات را منعکس کردند و به آن پرداختند؟

ـ خانم مشرف جوادی: این نقص در واقع به دانشگاه های ما و جامعه حقوقی ما برمی گردد.

ـ خانم اژئر: البته در سال های اخیر در ایران فضا تا حدودی تغییر کرده و رو به پیشرفت است مثلاً شخصی مانند دکتر شاملو در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی واقعاً از بچه ها حمایت می کنند، واقعاً کار بچه ها را دنبال می کنند و واقعاً بدون اینکه ما چیزی به ایشان بگوییم، برای تیم دانشگاه بنر زدند و برای برگزاری جشن شروع به نامه نگاری کردند. اگر از حق نگذریم چنین انسان هایی هم هستند که واقعاً دلسوزند و واسطه خیر هستند. ولی آن چیزی که ما برای موفقیت موت کورت احتیاج داریم، چیزی فراتر از این اقدامات است. برای مثال، در دانشگاه های کشورهای دیگر، برای موت کورت چند واحد در نظر می گیرند و شرکت دانشجویان در این مسابقات به منزله پاس کردن این واحدها می باشد یا امتیازی محسوب می شود که دانشگاه هنگام بورسیه کردن دانشجو آن را در نظر می گیرد و در اولویت قرار می دهند و در کل تشویق ها و امتیازهایی برای آن در نظر گرفته می شود. حتی برخورد عوام نیز با ما جالب نیست. اولین سئوالی که بعد از کسب مقام از ما پرسیده می شد این بود که حالا چه اتفاقی افتاد؟ و ما هم با توجه به برخورد دانشگاه ها جواب روشنی نداشتیم که چه اتفاقی خواهد افتاد. حتی بعضی دنبال جوایز نقدی بودند.

ـ خانم مشرف جوادی: فارغ از این مسائل که خانم اژئر اشاره کردند، بحث نگاه دانشگاه ها و سیستم آموزشی مهم تر است. در نظام دانشگاهی ما باید پذیرفته شود که وقتی دانشجویی در این مسابقات پذیرفته شد و رتبه ای را به دست آورد، حداقل در مقاطع بالاتر از جمله ارشد و دکتری راحت تر پذیرفته شود و حداقل در این زمینه یک امتیازی را برای وی قائل شوند. من و خانم اژئر با سیستم استعدادهای درخشان وارد مقطع دکتری شدیم و البته با توجه به شناختی که استادان دانشگاه های خودمان از ما داشتند و به ارزش مسابقات موت کورت واقف بودند، پذیرفته شدن ما در مقطع دکتری تسهیل شد ولی امتیازی برای ما محسوب نمی شد یعنی اگر من دانشگاه دیگری می رفتم که من را نمی شناختند، حضور و کسب عنوان در مسابقات موت کورت امتیازی نسبت به دیگران برای من نداشت. متاسفانه شرکت در این مسابقات در ایران امتیازی محسوب نمی شود در صورتی که به نظر من اگر دانشجویی بتواند یک لایحه به انگلیسی بنویسد بسیار تواناتر از کسی است که رتبه اول کنکور را کسب کرده است.

ـ خانم اژئر: واقعاً ایجاد یک انگیزه خیلی مهم است و این انگیزه باید از طریق مقامات بالادستی ایجاد شود. این انگیزه برای دانشجویانی که در مسابقات شرکت می کنند باید آنقدر مهم باشد که برای رتبه آوردن تلاش کنند همانطور که رتبه آوردن در کنکور امتیازات بسیاری دارد؛ شما می دانید اگر در کنکور رتبه برتر شوید می توانید عضو بنیاد نخبگان شوید و از مزایای آن بهره مند گردید، یک دانشگاه خوب را انتخاب کنید و مزایای دیگر اما زمانی که مدال طلای موت کورت را کسب می کنند هیچ اتفاق خاصی نمی افتد. اگر می خواهیم که دانشجویان علوم انسانی و به طور خاص دانشجویان حقوق در مسابقات منطقه ای و بین المللی شرکت کنند و موفقیت کسب نمایند باید پاسخ این پرسش، پیدا شود.

 

۱۰. نقش کمیته بین المللی صلیب سرخ در زمینه برگزاری مسابقات به عنوان نهاد اصلی برگزارکننده در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی را چطور می‌بینید؟

 

ـ خانم مشرف جوادی: به نظر من نهادی که مفهوم موت کورت را در ایران یا حداقل در سیستم آموزشی  حقوقی ایران جا انداخت، صلیب سرخ است. باعث شد که ما با مفهومی مثل موت کورت و مسابقات آن آشنا شویم و این کار را خیلی خوب برای دانشجویان انجام داد به خصوص در زمینه ای که خودش تخصص دارد یعنی حقوق بشر دوستانه، ولی خیلی خوب آن را وارد فضای آموزشی کرد و یا حداقل برای من اینطور بود که باعث شد در مسابقات موت کورت دیگر هم شرکت کنم، این یکی از نقش هایی بود که کمیته داشت یعنی اینکه در دنیای حقوق چیزهای دیگر را هم می توان دید.

دیداد: بنابراین صلیب سرخ مفهوم شبیه سازی یا موت کورت در مفهوم عام آن را در ایران متداول کرد و زمینه ساز آشنایی دانشجویان با این مسابقات شد.

ـ خانم مشرف جوادی: دقیقاً. حالا شما می توانید این را به گرایش های دیگر نیز تسری بدید که دانشجو پس از علاقمند شدن، خودش به دنبال آن می رود. نقش دیگر آن که خانم اژئر نیز پیش از این اشاره کردند، حمایت مادی و معنوی است که از دانشجویان به عمل می آورد، حمایت معنوی شامل امکاناتی که در اختیار بچه ها می گذارد مثل کتابخانه صلیب سرخ و رفت و آمد راحت و اینکه بچه ها می توانند با هم در ارتباط باشند، بحث مالی هم اسپانسر بودن آن است چیزی که دانشگاه های ما خیلی سخت آن را قبول می کنند. مثلاً برای مسابقات جساپ، حدود یک ماه به دنبال اسپانسر می گشتیم. شاید هزینه شرکت در این مسابقات برای دانشجو زیاد باشد ولی مطمئناً برای دانشگاه ها هزینه سنگینی به حساب نمی آید. خب حمایت صلیب سرخ استرس دانشجویان را بسیار کم کرد و با تمام تنها بودنش و انتقادهایی که همواره به آن وارد می کنند اما خیلی خوب با ما همراه بوده است.

ـ خانم اژئر: به نظر من مهمترین نقشی که صلیب سرخ انجام داد شهامتی بود که باعث شد وارد دنیای موت کورت شود و شاید این شهامت دلیلش فعالیت های صلیب سرخ است که در قالب جنگهاست که شاید این شهامت به کارکنان آن هم تزریق شده و واقعاً قابل ستایش است. در اینجا به طور خاص باید از دکتر پوریا عسکری نام برده شود که هر سال برای شرکت در مسابقات مشتاق تر بودند و هیچ وقت عقب نشینی نکردند. تا حدود چهار ـ پنج سال هر تیمی که بالا می آمد در همان دور اول حذف می شد. شاید هر کس دیگری بود به این نتیجه می رسید که دیگر نباید ادامه داد و این کار به درد ما نمی خورد درحالیکه ایشان هر سال مشتاق تر می شدند. من هرگز فراموش نمی کنم زمانی که ما مدال طلا گرفتیم، به یقین می توانم بگویم دکتر عسکری از خود ما خوشحال تر بودند به این دلیل که نتیجه تلاش هایش به ثمر نشسته بود. ایشان واقعاً دغدغه نظام آموزشی و دانشگاه های کشور را دارند و کسی است که به تمام معنا می خواهد به دور از هر حاشیه ای یک آدم علمی باقی بماند و همچنین خواهان تغییر است و این چیزی است که در کلاس های ایشان هم وجود دارد. به طور کل همین که نهادی بانی این کار شود و آن را شروع کند به نظر من بزرگترین و درخشان ترین چیزی است که در پرونده صلیب سرخ ثبت شده است. به علاوه، بچه های صلیب سرخ ارتباطاتشان بسیار خوب است یعنی اینکه هم می توانند با استادان و هم با دانشجویان خوب ارتباط برقرار کنند و این نقطه قوتی برای آنها محسوب می شود و آدم های کمی پیدا می شوند که از کارکنان صلیب سرخ چه در سطح منطقه ای و بین المللی رنجیده باشند یعنی سعی می کنند که حساب شده عمل کنند اگرچه ممکن است خطاهایی وجود داشته باشد و این نکته خوبی است. همچنین اینکه نهادی بی طرف برگزار کننده این مسابقات است می تواند نقش خیلی مهمی داشته باشد، مثلاً اگر دانشگاه شهید بهشتی به جای صلیب سرخ برگزار کننده این مسابقات باشد برای همه یک پیش فرضی را به وجود می آورد که دانشگاه شهید بهشتی هرکاری می کند تا تیم خودش بالا بیاید و به دوره بعد برود، اما صلیب سرخ مفهومی به نام تیم ایران برایش مهم است و این را هم همیشه نشان داده است هرچند انتقادها همیشه وجود دارند. یک مورد دیگر اینکه دانشجویان می توانند به کتابخانه صلیب سرخ به عنوان یک منبع بسیار قوی نگاه کنند در صورتیکه کتابی هم در کتابخانه موجود نباشد، مسئول کتابخانه پیگیری و در سریع ترین زمان ممکن کتاب را فراهم می کنند. در اینجا لازم است تا از زحمات خانم کامران که کتابدار و مسئول امور نشر دفتر نمایندگی کمیته در تهران هستند نیز سپاسگزاری کنیم. تمام اینها بُعدهای حمایتی دارد که می تواند برای شرکت کنندگان در این مسابقات بسیار مهم باشد.

 

۱۱. به نظر شما، استادان و نیز دانشگاه های تیم های شرکت کننده در مسابقات چه حمایت یا مساعدتی می توانند داشته باشند؟ آیا سخن خاصی با مسئولین دانشگاه و استادان دارید؟

 

ـ خانم مشرف جوادی: من می خواهم کمی خاص تر صحبت کنم، مثلاً اینکه در زندگی من همیشه استادانم نقش پررنگی داشته اند برای اینکه در زندگی مسیرم را خیلی مطمئن تر انتخاب کنم. برای رفتن از مقطع کارشناسی به کارشناسی ارشد و از کارشناسی ارشد به دکتری، می توانم بگویم که این استادان من بودند که راه را به من نشان دادند و برای تلاش بیشتر به من انگیزه دادند، بالاخره ما دانشجو هستیم و یک جاهایی خسته می شویم ولی این استادان هستند که در این مواقع به آدم کمک می کنند، برای شخص من مثلاً دکتر زمانی و دکتر عسکری این نقش را ایفاء کردند. همانطوری که خانم اژئر گفتند آن اشتیاق و انگیزه ای که در وجود دکتر عسکری می دیدم و مواقعی به خودم می گفتم وقتی استادم اینقدر به من اعتقاد دارد و مرا باور دارد که من می توانم این مسیر را بروم، به این نتیجه می رسیدم که پس من هم می توانم، یعنی این استاد است که به دانشجو باور و حرکت می دهد، یک جاهایی هست که دانشجو خسته می شود و احساس می کند که تنهاست، این استاد است که می تواند هم از لحاظ علمی و هم معنوی دانشجو را حمایت کند و قدرت باور دانشجو را فعال کند، این کاری است که هر استادی می تواند انجام دهد ولی هنوز در دانشگاه های ما جا نیافتاده و استادانی که اینگونه دانشجو را تربیت کنند تعدادشان محدود و انگشت شمار است. در مورد دانشگاه ها نیز من احساس می کنم که خیلی نتیجه گرا هستند یعنی حتماً باید نتیجه ای را برای آن ترسیم کرد و باید ثابت کرد که فلان کار به ارتقای رتبه دانشگاه منتهی می شود. البته این لزوماً بد نیست و می تواند به فعال شدن دانشگاه ها منتهی شود. مثلاً دانشگاه علامه طباطبایی(ره) پس از مدتی سکون و عدم فعالیت جدی، الان به دنبال ارتقای جایگاه خود در میان سایر دانشگاه ها است و از این رو، با آغوش باز از مسائلی چون موت کورت که کسب مقام توسط دانشجویان می تواند برای آنها یک امتیاز باشد، استقبال می کند. البته افرادی مثل دکتر علومی در دانشگاه علامه هستند که دانشجویان را به سمت دنیای ناشناخته ها سوق می دهند و از دانشجو دعوت می کنند تا با چالش ها دست و پنجه نرم کند و خودشان را کشف کنند. ایشان اولین کسی در دانشگاه علامه طباطبایی(ره) بودند که پیشنهاد برگزاری مسابقات ویس موت (موت کورت در حوزه تجارت بین الملل و داوری) را دادند. اینجاست که می توان به نقش استاد پی برد که می تواند چنین مواردی را به دانشجو معرفی کند. در سطح کلان، این قضایا باید برای دانشگاه مهم تر شود. دانشگاه باید پیگیر دانشجویان باشد نه اینکه دانشجو پیگیر دانشگاه. در اینجا یک همراهی لازم است که گاهی این همراهی وجود دارد و گاهی هم وجود ندارد، زمانی که یک تیم شکست بخورد همراهی از بین می رود و این مسئله دانشجویان را دلسرد می کند. خوب است که همیشه دانشگاه ها همراه این فرایند باشند، از شکست دانشجویانشان دلسرد نشوند و به آینده امید داشته باشند. به نظرم اگر بتوانیم این مسابقات و این دست برنامه ها را به دانشگاه ها معرفی کنیم و دستاوردها و فرصت هایی که بدین واسطه پیش روی دانشگاه ها و دانشجویان قرار می گیرد، می توانیم همراهی آنها را به دست بیاوریم.

ـ خانم اژئر: من می توانم علاوه بر آنچه که خانم مشرف جوادی گفتند به سه نکته دیگر نیز اشاره کنم. یکی اینکه سال اولی که ما در این مسابقات شرکت کردیم من با همان حالت بچگی آن زمان به تمام استادان که در فهرست ایمیلم بودند یک نامه فرستادم. جالب است که خیلی از آنها پاسخ مرا دادند که یکی از آنها دکتر سید جمال سیفی بود. پاسخ ایشان این بود که من خیلی با این مسابقات آشنا نیستم ولی یکی از دانشجویانم را به شما معرفی می کنم که ایشان در دیوان داوری ایران و امریکا همکار من هم هستند و شما می توانید از ایشان کمک بگیرید. شخصی که ایشان به ما معرفی کردند خانم دکتر زهرا موسوی بودند که به ما خیلی کمک کردند، ما لوایح خودمان را می فرستادیم و ایشان هم بررسی می کردند و پاسخ ما را می دادند. یادم هست که یک روز مانده بود به مسابقه، ایشان کل متن نهایی ما را خواندند و پاسخ دادند که متن شما خیلی خوب نیست و خودشان متنی را برای کمک به ما نوشتند و اسکن کردند و در آن مقطع نقش مربی را برای ایفاء کردند. متن ایشان خیلی به ما کمک کرد. در واقع همیشه آدم هایی که با تجربه و علاقمند هستند می توانند یک مشوق بزرگ برای ما باشند، شاید بگوییم دکتر سیفی کار خاصی انجام ندادند و فقط شخص دیگری را به ما معرفی کردند، اما همین کار، کار بسیار بزرگی است که تأثیر زیادی بر روی موفقیت تیم ما داشت، یا خانم مشرف جوادی به یک آقایی از دانشکده ما ایمیل فرستاده بود و ایشان هم اعضای شرکت کننده سال قبل را به ما معرفی کردند. همین چیزهای کوچک می توانند خیلی مهم باشند و نقش بزرگی ایفا کنند بدون اینکه ما فکرش را بکنیم. یا دکتر ابراهیم بیگ زاده که سال گذشته به عنوان مربی، همراه تیم بچه های شهید بهشتی در مسابقات جساپ بودند و تا دقیقه آخر هم از تیمش حمایت کرد. حضور استاد بزرگی مثل دکتر بیگ زاده می تواند برای تیم شرکت کننده اطمینان بخش و دلگرم کننده باشد و این دلگرمی و اعتبار بخشیدن به دانشجو فراتر از راهنمایی های علمی است که خودش می تواند در کتاب یا از طریق اینترنت پیدا کند و می تواند نقش پُر رنگی در موفقیت شرکت کنندگان داشته باشد. حالا از لحاظ علمی هم مهم است؛ فرض کنید که من به یک پرسشی رسیدم و باید چند شبانه روز وقت بگذارم تا به پاسخ آن برسم، شاید با مشاوره با یک استاد مثل دکتر امیرحسین رنجبریان بسیار سریع تر به مقصودم برسم. این کاری است که ما انجام دادیم، من چند بار پیش ایشان رفتم و حتی از هنگ کنگ با ایشان تماس می گرفتیم و درخواست راهنمایی می کردیم و ایشان نیز با آغوش باز می پذیرفتند. اینکه بین استاد و دانشجو ارتباط صمیمانه ای برگزار شود و سد بین آنان شکسته شود. بعضی اوقات در موت کورت واقعاً نیاز دارید که یک استاد در کنار مربی تیم باشد. به هر حال ممکن است مربی از لحاظ علمی در حد یک استاد دانشگاه نباشد یا در یک موضوع تخصصی دانش لازم را نداشته باشد. البته این موضوع هم مهم است که استاد نیز با مسابقات موت کورت آشنایی لازم را داشته باشد. حداقل در حوزه حقوق بین الملل شاهد یک سری تغییر و تحولات در این خصوص هستیم. نکته دوم اینکه ما در دانشگاه ها یک نهادی را کم داریم که زمانی که می خواهیم راجع به مسائل موت کورت صحبت کنیم، به آنجا مراجعه کنیم، این نهاد می تواند دانشجویی یا به هر شکل دیگری باشد.

ـ خانم مشرف جوادی: البته در دانشگاه علامه نهادی به نام موت آکادمی وجود دارد و دلیلش هم این بود که بچه های دانشگاه علامه خیلی فعال بودند و یک انگیزه ای برای این کار ایجاد شد و صادقانه می گویم که این نهاد در موت کورت خیلی به ما کمک کرد، مخصوصاً در زمینه مسائل اداری. ایجاد آن البته به پیشنهاد دکتر علومی و دکتر رضوی فرد و پیگری یکی از دانشجویان به نام آقای محبوب بود.

ـ خانم اژئر: البته نهادی که مد نظر من بود فراتر از یک نهاد دانشگاهی است. من دنبال ایجاد نهادی بودم که دکتر عسکری هم همیشه آن را پیشنهاد می دادند، مثلاً اینکه خود بچه های موت کورت یک نهادی را ایجاد کنیم که از بچه های داوطلب تشکیل شده باشد و کارهای موت کورت را انجام دهد و در کنار صلیب سرخ به آن کمک کند که حتی ایشان پیشنهاد دادند که اگر بخواهید در هلال احمر برای این کار می توان دفتری هم گرفت. در واقع جای چنین نهادی خالی است که هم دستیار و یاری دهنده صلیب سرخ باشد و هم مرجع سوالات بچه ها باشد، مثلاً بچه های شهرستان از کجا باید در این باره و درباره افرادی که در این حوزه کار کرده اند مثل آقای سیاپوش، خانم مشرف جوادی، آقای علیخانی و ... اطلاعاتی را به دست بیاورند و بتوانند با آنها تماس برقرار کنند. حتی برخی شماره تلفن صلیب سرخ را به راحتی نمی توانند پیدا کنند، اما وجود یک نهاد مرتبط تمام این مشکلات را رفع خواهد کرد. سومین نکته در مورد دانشگاه ها اینکه اگر تعداد دانشگاه های شرکت کننده در این مسابقات زیاد باشد، خوب است اما چیزی که مهم است دانشگاه ها باید رقابت سالم را به دانشجوها بیاموزند، چرا که واقعاً در این باره مسائلی پیش آمده که خوشایند نیست، مثلاً دانشجویان شرکت کننده یک دانشگاه می گویند که بالا آمدن تیم فلان دانشگاه به خاطر حضور فلان قاضی بوده است و در واقع با چنین مواردی قصد تخریب تیم های برنده و یا توجیه شکست خود را دارند. الان وجود یک رقابت سالم بسیار مهم است که به نظر من خیلی باید به آن توجه شود. اگرچه به مشکلات اشاره کردیم ولی باید بر میزان دوستی ها نیز بیافزاییم تا دچار تالی فاسدهای این چنینی نیز نشویم چون ما انسان ها وقتی با سرعت حرکت می کنیم خیلی چیزها را نمی بینیم. نباید اخلاق را فراموش کرد.

ـ خانم مشرف جوادی: البته ما دو تا تیمی بودیم که خیلی اخلاقی با هم برخورد می کردیم و خیلی جالب بودیم. هم در مرحله نهایی و حتی در مرحله فینال سعی کردیم اخلاق را رعایت کنیم.

 

۱۲. در ایران، شرکت کنندگان در موت کورت خود را عضو یک خانواده می دانند. همزیستی این خانواده رقابتی است یا رفاقتی؟ خانواده موت کورت در ترویج حقوق بین الملل بشردوستانه و حقوق بین الملل کیفری چه نقشی می تواند ایفا کنند؟

 

ـ خانم اژئر: من رفاقت را در برابر رقابت قرار نمی دهم، آن چیزی که در مقابل رفاقت قرار می گیرد، دشمنی است. شما می توانید رقیب باشید ولی دوستانه رقابت کنید ولی ما متاسفانه گاهی شاهد رقابت های خصمانه هم در این مسابقات بوده ایم. به طور کل امیداوریم که در موت کورت این فضایی که وجود دارد یعنی رقابت دوستانه همچنان حفظ شود و بچه ها به یکدیگر کمک کنند، مانند چیزی که امسال اتفاق افتاد و پیشنهاد دکتر عسکری هم بود که قبل از شروع مسابقات، به طور فرضی مقابل همدیگر قرار بگیریم و مسابقه را انجام بدهیم و همیشه با شوخی به همدیگر می گفتیم که فکر کنید چنین قرعه ای واقعاً محقق شود که اتفاقاً شد و در نیمه نهایی و نهایی به هم خوردیم. در کل هر چقدر که سعی شود فضا رفاقتی شود بهتر است چرا که این رفاقت ها، رقابت را از بین نمی برد، رقابت در واقع هم باید میان اعضای تیم وجود داشته باشد و هم میان تیم ها و شاید این موت کورت است که آموزش های گروهی کار کردن، رقابت دوستانه و ... را به دانشجوها می دهد که شاید در جای دیگری در حوزه دانشگاهی ما این اتفاق نیافتد. در بحث ترویج هم که بیان کردید، فکر می کنم قبلاً در مورد آن صحبت کردیم به خاطر اینکه گفتم شما چه در موت کورت شرکت کنید، چه در جساپ باشید، چه محیط زیست و یا ویس موت که خانم مشرف جوادی به آن اشاره کرد، شما تا حدود خیلی زیادی با مسائلی درگیر می شوید و به عنوان یک دانشجو حتی ممکن است از این مسائل رساله و پایان نامه بیرون بیاورید یا رشته تحصیلی تان را بر اساس آن انتخاب کنید و خیلی وقت ها ممکن است خیلی از استادان را در این حوزه درگیر کنید، یعنی از هر نظری که نگاه کنید، موت کورت می تواند نقش مهمی در ترویج آن رشته ای که شما می خواهید در مورد آن مسابقه دهید، داشته باشد، حتی باعث می شود برخی از استادان موت کورت های جدید پیشنهاد دهند، مثلاً پارسال آقای دکتر اسلامی به من گفتند که یک موت کورت جدید در مورد حقوق بشر پیدا کنید که دانشجوهای حقوق بشر بتوانند شرکت کنند، یعنی همه را به نحوی علاقه مند می کند.

ـ خانم مشرف جوادی: به نظر من هم تا رقابت وجود نداشته باشد انسان ها تلاش نمی کنند، این حرف صادقانه ای نیست که بگوییم میان ما هیچ رقابتی وجود نداشت و همه اش رفاقت بود و یا برعکس، یعنی حرف خانم اژئر کاملا درست بود که گفتند رفاقت و رقابت هیچ وقت روبه روی هم قرار نمی گیرند و آدم ها می توانند رفیق هم باشند و در عین حال رقابت هم داشته باشند. این اصلا مشکلی را ایجاد نمی کند و دقیقاً مانند کنکور است که دو یا چند دوست به رقابت با یکدیگر می پردازند، موت کورت هم دقیقاً همین است. ما بخاطر اینکه خودمان را جزء این خانواده می دانیم، به همین دلیل رفاقت را حفظ می کنیم و برای بهتر شدن همدیگر تلاش می کنیم. در موضوع ترویج چیزی که وجود دارد این است که بچه ها خیلی تخصصی مطالعه می کنند. هیچ وقت یک دانشجو حتی دانشجوی کارشناسی ارشد غیر از اینکه علاقه مند به حقوق بین الملل بشر دوستانه باشد به دنبال موضوعات جزئی و تخصصی این حوزه مثل وضعیت حفاظت از ساختمان ها نمی رود، اما این مسابقات باعث می شود که دانشجویان خیلی تخصصی مطالعه کنند و دید تخصصی پیدا کنند و همین موضوع در مراحل بعدی به آنها کمک می کند، مثلاً بچه ها منابع خاصی پیدا می کنند که شاید کس دیگری به آن دسترسی پیدا نکند و این کمک می کند که بار علمی کشور در حوزه حقوق بین الملل بشر دوستانه بیشتر شود.

ـ خانم اژئر: من می خواهم یک نکته ای را اضافه کنم و آن اینکه پرونده هایی که معمولاً در موت کورت مطرح می شود پرونده هایی است که جامعه جهانی با آن درگیر است، لذا می بینیم که خیلی وقت ها شما می توانید یک پرونده مشابه در مورد موضوع های مختلف پیدا کنید و حتی گاهی وقت ها این که یک پرونده به شکلی خاص داده می شود هدفی برای این کار وجود دارد. هدف این است که دانشجوها هم در مورد آن نظر بدهند یا به طور غیر مستقیم، دکترین در آن مبحث وارد شود، یعنی از این بُعد هم می شود به آن نگاه کرد، علاوه بر اینکه از یک طرف برای دانشجویان و ترویج آن موضوع در دانشگاه موثر است، از طرف دیگر هم برای برگزار کنندگان چنین اهدافی وجود دارد. وقتی پرونده ای مثل پرونده کریمه را می دهند، دنبال یک چیزی می گردند، می خواهند بدانند این نمایندگان جامعه جهانی که  دانشجوها باشند، نظرشان در این باره چیست، یعنی اگر دقت کنید به این بُعد هم می شود توجه کرد.

 

۱۳. شما با حضور در سطح منطقه ای و جهانی، با نظام های آموزش حقوق در سایر کشورها آشنا شدید. فاصله ایران را با سایر کشورها بویژه در خصوص موت کورت چقدر کم یا زیاد می دانید؟ به نظر شما آیا نهادینه شدن موت کورت یا مسابقات شبیه سازی دادگاه های ملی و بین المللی یک ضرورت نیست؟

 

ـ خانم مشرف جوادی: به نظر من در یک جایی نزدیک می شویم اما در یک جاهایی هنوز فاصله داریم، اول بحث مربوط به مسائل اجرایی را مطرح می کنم مانند همان کار گروهی چون ما آموزش ندیده بودیم بیشتر با آن درگیر می شدیم تا جایی که فرصت نمی شد به اصل موضوع یعنی کارهای علمی بپردازیم و مدام درگیر کارهای تیمی بودیم، از این لحاظ با توجه به افزایش تجربه بچه ها، کار مربی ها و ... کار گروهی ما در حال پیشرفت و نزدیک شدن به تیم های جهانی در موت کورت است البته گام به گام، و مفهوم کار تیمی، تقسیم وظایف، هماهنگ شدن با تیم ها و ... را داریم به صورت آهسته و پیوسته یاد می گیریم و فاصله خودمان را کم می کنیم. اما در حیطه علمی ما هم یک سری محدودیت داریم و هم نداریم، مثلاً بچه ها کار تحقیق را یاد نگرفته اند و این طول می کشد و تا زمانی که وارد سیستم موت کورت نشوند این را یاد نمی گیرند چرا که سیستم آموزشی ما سیستم کپی برداری است، یعنی از یک جایی بخوان، بردار، بگذار اینجا. در اینجا فاصله و مشکل بیشتری نسبت به وضعیت کار تیمی وجود دارد. مشکل بعدی این است که گاهی اوقات منابع در دسترس نیست، مثلاً بچه ها نمی توانند به سایت های حقوقی دسترسی پیدا کنند به این دلیل که یا دانشگاه آن را خریداری نکرده یا سیستم کشوری به آن متصل نیست و یا فیلتر است، یک سری از فاصله ها هم به کمبود منابع بر می گردند و گاهی منابع موجود است اما دانشجویان نمی دانند چگونه آن را پیدا کنند و بخوانند و از آن استفاده کنند و تا زمانی هم که وارد قلمرو موت کورت نشوند و آزمون و خطا نکنند اینها را یاد نمی گیرند. اما به طور کل به نظر من امسال تیم ما خیلی بود و با بچه های پاکستان، سریلانکا و بنگلادش برابری می کردند و چیزی کم نداشتند و خیلی جامع و کامل بودند و پرونده ها و نظریات حقوقی به روز را پیدا کرده بودند که این نشان می دهد بچه ها خودشان بسیار تلاش می کنند. ولی خب این کار طول می کشد و باید هم به دانشجوها و هم به استادان یاد داد که چگونه این روند را طی کنند.

اول، کار گروهی، و دوم تحقیق و جستجوی منابع خوب و پیدا کردن منابع دست اول و به کار بردن آنها. یعنی منابع رو انباشته نکنند و یاد بگیرند که از آنها استفاده کنند و به کار بگیرند. به طور کل به نظر من فاصله وجود دارد اما با گذر زمان و تلاش، ما می توانیم به آنها برسیم.

ـ خانم اژئر: ما بیشتر از فاصله با یکدیگر تفاوت داریم، یعنی تفاوت دو نوع نظام آموزشی است که در اینجا دیده می شود و شاید اگر ما مطالب آن سیستم ها را یاد بگیریم از بچه های آنها بالاتر هم برویم چون هم با مباحث خودمان آشنایی خواهیم داشت و هم با مباحث آنها، ولی همین یادگیری هم زمان می برد، یعنی ما شاید چیزهایی که بچه های آنها به خاطر تجارب دوستانشان و استادانشان خیلی راحت تر پیدا می کنند بچه های ما خیلی سخت تر به آن دست پیدا می کنند و به خاطر همین بچه های ما باید یادشان باشد که وقتی وارد موت کورت می شوند همیشه باید پیگیری کنند، چرا که این از ویژگی های مهمی است که کسانی که می خواهند در موت کورت شرکت کنند باید آن را داشته باشند. به قول خانم مشرف جوادی ما هیچ چیزی از آنها کم نداریم و اگر تلاش کنیم حتماً به آنها خواهیم رسید، گرچه کارمان سخت است ولی غیر ممکن نیست و این را تا الان بچه ها به خوبی نشان داده اند. فقط اینکه آنها می توانند از تجارب دانشگاه ها استفاده کنند که  ما آن را نداریم و خودمان باید به دستش آوریم.

 

دیداد: از اینکه دعوت دیداد را پذیرفتید و با صبر و حوصله به پرسش ها پاسخ دادید، سپاسگزاریم. اگر نکتۀ خاصی مدنظرتان است یا صحبت پایانی ای وجود دارد، استفاده می کنیم.

 

ـ خانم ها مشرف جوادی و اژئر: بسیار سپاسگزاریم که این فرصت را در اختیار ما گذاشتید. امیدواریم روز به روز این مسیر و مسابقات پیشرفت کنند و به معنای دقیق کلمه، حقوق را یاد بگیریم و دانشجویان با انگیزه و تلاش بیشتر در این مسیر گام بردارند.

 

 

 

در همین ارتباط مطالعه کنید:

گفتگوی اختصاصی دیداد با دکتر پوریا عسکری پیرامون «حقوق مخاصمات مسلحانه»، «صلیب سرخ و هلال احمر» و «مسابقات موت کورت یا شبیه سازی»

 

اشتراک گذاری:
گفت و گو با وکیل مجتبی بهزادیان پیرامون حقوق ورزش در ایرانگفت و گو با دکتر شهریار خاطری پیرامون موزه صلح تهرانگفت و گو با آقای هومن هروی پیرامون مسابقات موت کورت فلیپ جساپ (شبیه سازی دیوان بین المللی دادگستری)
verification
زمان ثبت
دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 16:11
انشاالله همیشه پیروز و سربلند باشند امیدوار هستم و دعا گو شما هستم
حمزه عارفی
http://mk6969.ir
زمان ثبت
چهارشنبه 05 خرداد 1395 18:12
خانم اژئر گرامی، با سلام. از اظهار لطفتان و یاد کردنتان از خاطره همراهی و صداقتتان بسیار متشکرم.
زهرا موسوی